LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"«تأملی در فتوحات اسلامی»"
سلسله بیانات مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی در شب های ماه مبارک رمضان 1441 «شب نهم»
کد 10414
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 19 اردیبهشت 1399 - 14 رمضان العظيم 1441
 
با فرارسیدن ماه مبارک رمضان مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شب های این ماه عظیم به بیان معارفی در خصوص این ماه مبارک می پردازند که به صورت زنده از طریق شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی پخش می شود. مشروح شب نهم بیانات معظم له به شرح زیر می باشد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین

ملاک اسلامی بودن

فتوحات ـ که از موضوع های مورد مباهات مسلمانان در طول تاریخ بوده ـ هنگامی اسلامی است که منطبق بر عملکرد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله باشد. برای مثال فتح مکه را که در آن اخلاق رسول خدا صلی الله علیه وآله از هر چیزی بیشتر موضوعیت داشت می توان از فتوحات اسلامی به شمار آورد. پس در فتوحات اسلامی مثل هر چیز دیگر، عمل و رفتار رسول خدا صلی الله علیه وآله ملاک است. اگر با رفتار و سیره آن حضرت بخواند، می توان لقب اسلامی را بر آن نهاد و در غیر این صورت، خیر.

پیروی از رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله و سرمشق گرفتن از او دستور صریح خدای متعال در قرآن کریم است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ بی‌تردید در [رفتار و گفتار] رسول خدا صلی الله علیه وآله برای شما سرمشقی نیکوست».

بنا به دستور صریح این آیه اگر عمکرد ما مانند رسول خدا صلی الله علیه وآله باشد، می توان نام اسلامی بر آن نهاد و در غیر این صورت، نه. بر همه کشورگشایی‌هایی که در تاریخ، چه بعد از پیامبر خدا و قبل از خلافت حضرت امیرمؤمنان صلی الله علیهما وآلهما و چه بعد از حضرت امیرمؤمنان علیه السلام بوده خواه در زمان خلفا بوده یا زمان معاویه و خلفای اموی و عباسی نام فتوحات اسلامی گذاشته می شود و به این نام هم معروف است. در این نوشتار در پی بررسی ابعاد و جزئیات این فتوحات و تطبیق آن ها با سیره رسول الله صلی الله علیه وآله هستیم. اگر مطابقت و همخوانی وجود داشت، که البته نام اسلامی زیبنده آن فتوحات است و اگر با رفتار و خوی کریمانه رسول خدا صلی الله علیه وآله مغایر بود، لقب اسلامی به گزاف بر آن ها نهاده شده است.

آزادی اعتقادی از نظر اسلام

در جریان فتح مکه گزارش نشده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله حتی یک نفر را مجبور به پذیرش اسلام کرده باشد. اما در فتوحاتی که پس از ایشان انجام شد و فتوحات اسلامی نامیده شده است، هزاران هزار نفر را مجبور به پذیرفتن اسلام کردهاند. در حالی که این کار کاملاً مغایر با نظر اسلام است. در اسلام و پذیرش آن کاملاً آزادی است. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ؛ پس هر کس که می خواهد ایمان بیاورد و هر کس هم که می خواهد کفر ورزد».

طبعاً هرکس که در این دنیا ایمان آورد در آخرت جزای نیک آن را خواهد دید. لذا خدای متعال در ایمان آوردن، اجباری قرار نداده است. فقط حجت را بر انسان ها تمام کرده است و در آخرت عذری برای کسی باقی نخواهد بود. بر این اساس حاکم اسلامی حق ندارد یک نفر از مشرکان یا کفار و ملحدان را مجبور به ایمان آوردن به اسلام بکند. همان گونه که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله هم چنین کاری نکردند. اگر آنها را ملزم به پذیرش اسلام می کردند چه بسا زودتر هم مسلمان می شدند، اما مشیت خدای تعالی چیز دیگری بود.

آوازه زیبایی های اخلاقی حضرت رسول صلی الله علیه وآله و حقانیت دعوت او در همه جا پیچید. جریان فتح مکه بدون خونریزی و بدون تلافی‌جویی گواه دیگری بود بر صدق رسالت حضرت رسول صلی الله علیه وآله و مبیّن شخصیت والای ایشان بود. از همه مهمتر اختیاری بودن پذیرش اسلام عامل مهمی در گسترش چشمگیر آن شد. به همین دلایل فوج فوج مردم به اسلام روی آوردند. قرآن کریم از این اتفاق این گونه یاد کرده است: «وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛ و مردم را دیدی که دسته دسته به اسلام روی می آوردند».

بر عکس آن، زمان بنی امیه و بنی العباس بود که نه فقط دیگران را مجبور به پذیرش اسلام می کردند بلکه مخالفان خود را شکنجه های عجیب و غریبی می دادند که در تاریخ مفصل ذکر شده است، آن هم نه یک مورد و دو مورد. تاریخ ملوک بنی امیه و بنی العباس پر است از این قضایای عجیب که به نام اسلام تمام شد و عناوینی مثل فتوحات اسلامی را حمل می کند، اما موافق اسلوب پیامبر خدا صلی الله علیه وآله نبوده است.

گوشه هایی از قساوت حاکمان به ظاهر مسلمان

درباره یکی دیگر از حاکمان که به اسم اسلام بر مردم حکمرانی می کرد در کتب تاریخ نوشته اند که در فتوحات خود به شهری از بلاد اسلام می رسد. مردم آن شهر که در آن زمان قریب به پنجاه هزار نفر بودند تسلیم او نشدند. قدیم استفاده از آهن در بنای خانه ها مانند امروز مرسوم نبوده و بنای سقف و در و پنجره خانهها عموماً با چوب و حصیر بود و زود آتش می گرفت. این حاکم سنگدل که خود را حاکم مسلمانان می دانست برای تسلط پیدا کردن بر این شهر دستور داد دور تا دور این شهر نفت ریختند و آن را آتش زدند. به این شکل پنجاه هزار نفر، از زن و مرد و پیر و جوان و بچه در میان شعله های آتش سوختند.

باز در ذکر فتوحات این حاکم آمده است که هنگام روبرو شدن با شهر دیگری مردم آن باز هم تسلیم نشدند و در برابر او مقاومت کردند. این بار پس از تسلط بر آن ها دستور داد حفره‌ای کندند و بیست هزار نفر از ساکنان آن شهر را زنده زنده در آن گور ریختند و بر روی آن ها خاک ریختند.

اگر فصول بلند تاریخ حاکمان اسلامی را ورق بزنیم دست‌کم با ده یا بیست تن از حاکمانی از این دست سنگدل و ظالم مواجه می شویم که از شدت قساوت دلِ انسان را به لرزه می افکند.

دانستن این حقایق تاریخی، همان طور که در ابتدای بحث گفته شد این فایده را دارد که اسلام واقعی را از غیرواقعی تمییز دهیم. درست نیست که هرکس نام اسلام را بیاورد و یا به نام اسلام کاری کند پای اسلام نوشته شود. ملاک اسلامی بودن هر کاری از جمله حکومت اسلامی پیروی تام و تمام از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست».

حکومت کوتاه‌مدت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام هم اسلامی بوده است و مقارنت کامل با سیره رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله داشته است. ایشان هم با احدی جنگ را آغاز نکرد و جنگ های ایشان همه جنبه دفاعی داشت. به سوی او لشکر می کشیدند، جنگ‌افروزی می کردند، آنگاه اصحاب حضرت از او اجازه دفاع می خواستند و حضرت به آن ها اجازه می داد. شیوه حضرت امیرمؤمنان علیه السلام طابق النعل بالنعل همانند سیره حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله بود. پس شایسته است اگر حکومت او را اسلامی بخوانیم.

وظیفه ما

امروزه بیان این مسائل از واجبات کفایی است و چون «من فیه الکفایة» به قدر لازم موجود نیست، بر همه واجب عینی است و هرکس به قدر توان خود باید به آن عمل کند. به اصطلاح علما در تظاهر واجبات عینیه با در نظر داشتن میزان اهمیت آنها، بر همه انجام آن واجبات واجب است. دسته دیگر واجبات، نوع کفایی آنهاست که در شرایطی که من فیه الکفایة نباشد، همانند واجبات عینی وجوب می یابند.

از آسیب های مهمی که امروز آبروی اسلام را به مخاطره می افکند همین موضوع فتوحات اسلامی است. در تاریخ می بینیم که فردی خود را حاکم اسلامی می خوانده است و همانند بقیه مسلمانان نماز و روزه به جا می آورده و به حج می رفته است، سرخود و بدون حجت شرعی به سرزمین های غیر مسلمانان یورش می برده و آن ها را مجبور به پذیرش اسلام می کرده است و در غیر این صورت همه آن ها را می کشت. چنین رفتاری هرگز پیشینهای در سلوک و سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله ندارد. لذا باید خط و ربط آن را به کلی از اسلام و رسول خدا صلی الله علیه وآله جدا کرد. اسلام نه اینکه به این رفتار غیر انسانی امر نمی کند بلکه به شدت هم از آن نهی کرده است. سیره رسول اکرم صلی الله علیه وآله گواه گویایی بر این مطلب است.

جنگ هایی که رسول خدا صلی الله علیه وآله در آن شرکت می کرد و کلاً جنگ های مسلمانان در زمانه حیات او، در پیرامون مدینه رخ داده بود و نه اطراف مکه حال آنکه مکه مکرمه پایگاه مشرکان بود. همین امر برای ما معلوم می کند که جنگ های پیامبر صلی الله علیه وآله همه دفاعی بوده است و هیچ گاه ایشان به جایی لشکرکشی نکردند که آن ها را مجبور به پذیرفتن اسلام کند. مشرکان قریب به چهارصد کیلومتر مسیر را از مکه به سوی مدینه می آمدند و حضرت رسول صلی الله علیه وآله هم مسلمانان را به دفاع فرا می خواند. عرصه جنگ هم در اطراف مدینه بود، مانند غزوه های بدر و احد.

پس همه آنچه این کتاب های تاریخ را با مسائلی همچون فتوحات اسلامی انباشته کرده اند و عدهای از مسلمانان هم متأسفانه به آن افتخار می کنند هیچ نسبتی با اسلام ندارد و کاملاً با رفتار پیامبر صلی الله علیه وآله متضاد است. ملاک اسلامی بودن هر رفتاری، به تصریح آیه قرآن، مطابقت و همخوانی آن با رفتار و سیره رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله است.

امیدوارم توفیق خدای عزوجل در این ماه مبارک رمضان که فضیلت انجام واجبات و اعمال در آن دوچندان است، یار و همراه همگی ما به ویژه جوانان با غیرت شود تا بتوانیم جدایی و ناهمخوانی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را از کسانی که بعدها سرکار آمدند و رفتاری مغایر با آن حضرت داشتند به همه مردم دنیا اعلام کنیم.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین