LOGIN
دیدارها
shirazi.ir
"تأکيد مرجع عالي قدر بر "
ضرورت تأسيس شبکه اي ماهواره اي ويژه حضرت اباالفضل العباس عليه السلام
کد 2010
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 16 اردیبهشت 1388 - 11 جمادى الأولى 1430

 
جمعي از برادران فعال در بخش تبليغاتي بارگاه ملکوتي حضرت سيدالشهدا و حضرت اباالفضل العباس عليهما السلام در روز يکشنبه 8جمادي الاول (13/2/1388) در شهر مقدس قم با مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله ديدار کردند. در اين ديدار، آقاي (رضوان السلامي) رئيس تحريريه مجله (صدي الروضتين) به اختصار، پاره اي از فعاليت هاي تبليغاتي دو آستان مقدس حضرت سيدالشهدا و حضرت اباالفضل عليهما السلام را بر شمرد.

آنگاه مرجع عالي قدر، ضمن بياناتي ارزشمند فرمود: شرايط امروز، با گذشته بسيار متفاوت است، چرا که در آن روزگار، اگر انسانِ مؤمني حديثي در فضايل اهل بيت عليهم السلام باز مي گفت، کشته مي شد، اما امروز وضعيت به گونه ي ديگري است و آزاديِ نسبي وجود دارد. بنابراين بکوشيد کانالي ماهواره اي به نام «الکفيل» ويژه ي حضرت اباالفضل العباس عليه السلام تأسيس کنيد.

معظم له افزودند: يکي از دوستان فعال در امور ماهواره مي گفت، در حال حاضر حدود سه هزار شبکه ماهواره اي فعاليت مي کنند که برخي از آن ها به اشخاص اختصاص دارد و به معرفي آن ها مي پردازد که از نظر رتبه و منزلت، يک هزارم مقام حضرت اباالفضل العباس عليه السلام را ندارند. اين در حالي است که سرورمان حضرت عباس عليه السلام شخصيتي جهاني، دنيوي و اخروي است که اگر مردم، با شخصيت جهاني و سيره ي حضرتش آشنا شوند، بسياري از آنان به سوي نور و نورانيت اهل بيت عليهم السلام رهنمون خواهند شد. از اين رو تأسيس شبکه اي ماهواره اي ويژه ي آن حضرت، سخت ضرورت دارد و بهترين و سزاوارترين افراد به رساندن پيام و رسالت آن حضرت به جهانيان، شماييد.

آن گاه معظم له گوشه هايي درخشان، عطرآگين و منحصر به فرد سيره ي مولاي مان رسول خدا صلي الله عليه وآله و شيوه حکومتي حضرتش در مدينه ي منوره و نيز تأثير آن در گرويدن دسته دسته ي مردم به اسلام را بيان کرد.

ايشان با بيان داستاني درباره ي آثار و برکات خدمت به حضرت اباالفضل العباس عليه السلام سخنان خود را به پايان برد. معظم له داستان را اين گونه بيان فرمود: زماني که در کربلاي معلا زندگي مي کرديم، کودکي از خاندان ما توسط ماشين دچار حادثه شد و استخوان پايش خرد گرديد. يکي از دوستان فردي را به نام حاج طالب براي معالجه به من معرفي کرد. کودک حادثه ديده را نزد او بردم و پس از آن که شکسته بند کار خود را تمام کرد، در مورد مزد کارش از او سؤال کردم، او گفت: هر چه بدهي، قبول مي کنم.

پس از چندين بار اصرار، جواب او همان يک سخن بود. مبلغ يک دينار عراقي را که در آن روز قدرت خريد بالايي داشت به او دادم. پول را از من گرفت و گفت: اين مبلغ را با سرورمان حضرت عباس عليه السلام نصف مي کنم.

دليل سخنش را از او پرسيدم، گفت: در گذشته روزگارم به سختي مي گذشت تا آن جا که گاهي چند روز مي گذشت، ولي پولي براي خريدن حتي يک قرص نان به دست نمي آوردم.

روزي به زيارت سرورمان حضرت اباالفضل العباس عليه السلام رفتم و در آستان ملکوتي اش به درگاه خداي متعال متوسل شده، حضرت باب الحوائج را نزد خداي منان شفيع قرار دادم، آن گاه به درگاه خداي سبحان عرضه داشتم: اگر اوضاع معيشتي و مالي ام بهبود يابد، درآمد خود را با حضرت اباالفضل عليه السلام تقسيم خواهم کرد.

خداي مهربان نيز دروازه هاي لطف خود را بر من گشود و روزي ام وسعت يافت و در حال حاضر به لطف و عنايتش داراي چهارخانه، چهارباغ، چهار همسر و اين مغازه هستم.