LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
سلسله جلسات علمي حضرت آيت الله العظمي شيرازي در ماه مبارک رمضان (جلسه هجدهم)
کد 3236
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 20 مرداد 1392 - 3 شوال المكرّم 1434
 
طبق رسم ديرينه بزرگ مرجع جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي در شبهاي ماه مبارک رمضان، جلسات علمي معظم له و طلاب و فضلاي حوزه در بيت ايشان برگزار شد. در اين محفل علمي از محضر مبارک حضرت آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي سؤال هاي متعددي شد:

س1) آيا در زکات فطره بايد برنج يا گندم را تهيه و تعيين نموده و سپس قيمت آن را حساب و خارج کند، يا قصد قيمت يکي از اطعمه کافي است؟

ج) قصد قيمت يکي از اطعمه را بکند کافي است. اگر بنا شد به جاي برنج، يا گندم، يا خرما و مانند آن قيمت يکي از اينها را بدهد حتي اگر نمي داند بجاي کدامش است ولي مي داند اين به جاي ارزان ترين اين جنس هايي که جائزه است کافي است، زيرا بايد همين مقدار يعني: سه کيلو يا خود آن جنس و يا قيمتش به عنوان زکات فطره داده شود.

س2) اگر مأموم فکر کند امام در رکعت سوم است و به او اقتدا کند و سهواً بجاي اينکه حمد و سوره بخواند تسبيحات اربعه خواند، نماز مأموم چه صورتي دارد؟

ج) اگر مأموم در جايي که مورد تسبيحات اربعه نيست سهواً تسبيحات اربعه را به احتمال اينکه امام در رکعت سوم است بخواند و بعد متوجه شود که امام در رکعت اول است اين کافي بوده و نماز او صحيح است. زيرا در رکعت اول و دوم از نماز جماعت فاتحه و سوره بر امام نه مأموم متعين است، لذا اين تسبيحات براي مأموم ذکر حساب مي شود، بله در رکعت سوم و چهارم از نماز تسبيحات متعين نيست بلکه بين فاتحه و تسبيحات مخيّر است. پس خواندن حمد و سوره در رکعت اول و دوم از نماز به عنوان وظيفه ي نمازگزار متعين است، منتهي در نماز جماعت بر امام بوده و در نماز فرادي بر خود انسان مي باشد، ولي اگر در رکعت سوم و چهارم باشد قرائت حمد اشکالي در نماز ايجاد نمي کند و جائز است. منتهي در رکعت سوم و چهارم که حمد و سوره خوانده باشد يک سوره اضافه شده، چرا که سوره بعد از خواندن حمد در رکعت سوم و چهارم وارد نيست.

س3) اگر شخصي به امام جماعت اقتدا کرد و تکبير گفت و قبل از اينکه به رکوع رود امام سر از رکوع بردارد، نماز مأموم چه حکمي دارد؟

ج) اين مسأله دو صورت دارد، يک صورت اين است که امام به رکوع رفته بود و مأموم تکبير مي گويد ولي قبل از رکوع امام سر بر مي دارد، در اين صورت مشهور مي گويند انفراد غير اختياري است ولي بعضي گفته اند دليل ندارد و بر جماعت باقي مي ماند اگر در سجود به امام برسد، لذا بنابر قول غير مشهور انفراد نمي شود اما بنابر قول مشهور انفراد قهري رخ مي دهد.

صورت دوم اين است که هنوز امام به رکوع نرفته و در حال قيام است و مأموم نمي داند امام در رکعت اول است يا سوم و قبل از رکوع تکبير گفت اگر امام در رکعت اول باشد اين مي تواند حمد و سوره را نخواند. ولي اگر امام در رکعت سوم باشد حق ندارد به رکوع برود و بايد بايستد حمد را بخواند که در اين صورت اگر بعد از حمد به رکوع امام نرسيد يعني قبل از اينکه مأموم حمد را به اتمام برساند، امام سر از رکوع بردارد، بنابر مشهور انفراد قهري در اين صورت رخ نمي دهد بلکه نماز جماعت مأموم برقرار و صحيح است گرچه به رکوع امام نرسيده باشد، و اين به جهت اين است که امام را درک کرده و دليل مي گويد: براي مأموم جائز نيست که با امام رکوع کند مادامي که قبل از رکوع امام تکبير گفته باشد و امام هم متحمل قرائت او نشده است، لذا جماعت مأموم صحيح و بايد حمد را بخواند و ملحق شود.

س4) نمازگزار در رکعت سوم و چهارم مخير است بين حمد و تسبيحات اربعه، حال اگر امام در رکعت سوم و چهارم به جاي تسبيحات اربعه، حمد خواند حکم چيست؟

ج) حکم در اين مسأله مختلف است و بعضي ها اين را گفته اند، اما اجماعي نيست. خلاصه: حمد در رکعت اول و دوم مسلم است ولي در رکعت سوم و چهارم خير. البته يک خلافي هم در روايات و هم در فتاواي آقايان فقهاء هست که در رکعت سوم و چهارم حمد براي امام جائز نيست بلکه براي منفرد است که جائز مي باشد.

س5) آيا تهيّؤ مأمومين براي تکبير گفتن و اقتداء به جماعت مخصوص اول نماز بوده يا اعم است؟ مثلاً در حرم مطهر چنديدن صف نمازهايشان دو رکعتي است و بعد دوباره بلند شده و اقتدا مي کنند؟

ج) تهيّؤ مذکور مختص به اول نماز است و در تهيّؤ بعدي آقايان فقهاء تصريح کرده اند که جماعت را قطع مي کند، فقط چيزي که هست برخي مانند مرحوم اخوي در الفقه متعرض شده اند که اگر ارتکاز متشرعه اين باشد که اين نماز جماعت است يعني اينها سلام را دادند و فورا ايستادند و وصل کردند اين معلوم نيست جماعت منقطع شده باشد ولي اگر اين ارتکاز نباشد جماعت قطع شده و بقيه مأمومين نمازشان فرادا مي شود و اگر آنان کاري که سبب بطلان نماز فرادا است مثل رکوع متابعي انجام نداده باشند نمازشان صحيح است و الا باطل خواهد بود.

البته فقيهي که مي خواهد ادعاي ارتکاز ولو احتمالا بکند مي گويد احتمال دارد با اين مقدار فاصله، ارتباط قطع نشود يعني احتمال دارد اين آنات دخيل نباشد، اما اگر در اين بطلان شک حاصل شود، حال اينجا استصحاب صحت جاري است يا نه؟ يا استصحاب صحت اينجا مثبت است يا خير، خود بحث مفصّلي دارد.

س6) در تورم و سقوط ارزش پول آيا کيفيت خمس و يا کمّ آن تأثير پذير است؟

ج) خير، زيرا اينجا دو مطلب است: مطلب اول اينکه خمس به عرف واگذار شده است مثل: «هي والله الافادة يوماً بيوم» و مثل «الفائدة يفيدها الرجل» که در آن تعبير به فايده شده است، وقتي تورم هست قيمت برنج واقعا بالا نرفته بلکه ارزش پول پايين آمده است اما در عين حال عرف مي گويد برنج گران شده است نه اينکه عرف مجازا بگويد چراکه با دقت عقلي و اقتصادي ارزش پول پايين آمده است. البته جهات ديگري هم در صدق تورم هست که يکي از آن ها پايين آمدن ارزش پول است و خود بالا رفتن و پايين آمدن ها به اعتبارات خارجيه است يعني اگر شخصي زميني داشته باشد که آن را 10 ميليون خريده و خمس هم به جهت اينکه مؤونه نيست در آن هست، بعد هم به اين زمين دست نزده ولي اتفاقا خياباني از کنارش کشيدند و ارزش بيشتري پيدا کرد و صد ميليون شد با اينکه زمين همان است اما خود اين اعتبار عقلايي است که وقتي زمين بَر پيدا مي کند ارزشش بالا مي رود. اضافه بر آن اگر ما اصالة الخمس را قبول کرديم که ظاهر آيات و روايات هم همين است که هر چه نصيب انسان مي شود خمس در آن مي آيد اگر قبل از سر سال مصرف شد خمس ساقط مي شود.

مطلب دوم اين است که «فائده» که در آيات و روايات ملاک خمس معرفي شده عرفي است، يعني: هرجا عرف بگويد اين فائده است خمس به آن تعلق مي گيرد، در اين مطلب در زماني گذشته با برخي از مراجع نيز صحبت شد و همين نتيجه را گرفتيم، مثلاً: اگر شخصي پنج عدد سکه طلا دارد اين پنج عدد سکه خمس دارد حال يک وقت است که ارزش يکي را خمس مي دهد يک وقت هم هست که عين يکي از سکه ها را خمس مي دهد. اين چهار عدد سکه ي باقي مانده که بر فرض قبلا بوده چهار ميليون و الآن شده چهار ميليون و نيم آيا اين نيم ميليون خمس دارد يا نه؟ يکي از مراجع مي فرمود ندارد جهت اين که زياد نشده است عرض کردم بله زياد نشده ولي عرف مي گويد اين فائده داشته و سود کرده است و لذا خمس دارد. زيرا با اينکه عين باقي است ولي ارزش سکه بالا رفته است.

بله در ارث دليل خاص و در مهريه سيره هست که خمس ندارد ولي در ارتفاع قيمت خمس هست و لذا صاحب جواهر نيز به اين مطلب در رساله خود تصريح کرده است.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.