LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه دوم)
کد 4221
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 21 خرداد 1395 - 3 رمضان العظيم 1437
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.

جلسه دوم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین
 
«روایات صوم و خوف ضرر»

یکی از فضلا سؤال کرد: شب گذشته فرمودید خوف ضرر، عرفاً ضرر است، ولی با مراجعه به روایات صوم، استظهار می شود که خوف ضرر خودش ملاک افطار بوده و نیازی به تعمیم ضرر نداریم تا شامل خوف بشود.

حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند: بله فقها در باب صوم و جواز یا لزوم افطار، از این رو فتوی داده اند که ملاک، خوف ضرر است، و احراز ضرر لازم نیست.

اما با قطع نظر از روایات خاصه، از نظر قاعده فقهی، و نسبت به سائر ابواب و دیگر مسائل شرعی، گرچه لفظ ضرر در دلیل (لا ضرر) اشاره به ضرر واقعی دارد، زیرا فرموده اند: الفاظ برای معانی واقعیه و نفس الأمریّه وضع شده، اما در خصوص (لا ضرر) به جهتی که امتنان از طرف شارع است، باید گفت خوف ضرر کافی است، وگرنه اگر احراز ضرر شرط باشد، لوقع کثیر من الناس فی الضرر، و این خلاف امتنان است.

و فقها در مختلف ابواب فقهی، خوف عقلائی ضرر را کافی دانسته اند، در وضو و غسل و شرائط نماز و روزه و حج و غیر آن.

و به عبارتی، واقع ضرر اگر ملاک باشد خلاف حکمت نفی ضرر خواهد بود.

و به تعبیر اصولیین مانند صاحب فصول و معالم، (دلیل الخطاب) اقتضا می کند که مراد عرفی از (لا ضرر) أعم از خوف آن باشد.

یعنی: (حمل کلام الحکیم علی ما تقتضیه الحکمة) اقتضا می کند که بگوییم مراد از (لا ضرر) در لسان شارع، خصوص ضرر واقعی نیست، بلکه صوناً لکلام الحکیم عن اللغویة بل عما ینافی الحکمة، عرفاً مراد از ضرر ما یعمّ خوف الضرر می باشد.

وگرنه در بسیاری از ابواب فقهی، دلیل خاصی بر خوف ضرر نداریم.

خوف ضرر و موضوع یا حکم (لا ضرر)

و این وجه، دلیل دیگری است غیر از آنچه دیشب بیان شد، که (خوف الضرر ضرر عرفاً)، یعنی از نظر عرف، عنوان ضرر بر خوف ضرر نیز صدق می کند، و خوف ضرر داخل در موضوع است، نه اینکه خارج از موضوع بوده و تنها حکم (لا ضرر) شاملش می باشد.

بنابراین با خوف ضرر، همانند خود ضرر تعامل می شود، زیرا خوف ضرر، عرفاً ضرر است.

البته این کلام، محل مناقشه بعضی آقایان بوده، و برخی صریحاً رد کرده اند، أما قبلاً بیان شد که ظاهراً متین بوده و مقبول می باشد، همانگونه که بزرگانی فرموده اند.

«لا ضرر رخصت است یا عزیمت»

سپس معظم له فرمودند: از جمله بحث هایی که فقها در (لا ضرر) و همچنین (لا حرج) مطرح فرموده اند، این است که آیا (لا ضرر) و (لا حرج) رخصت است یا عزیمت؟

بعضی مانند مرحوم صاحب عروه فرموده اند که هر دو رخصت است، و به نظر می رسد همین أقرب باشد.

و دلیل (لا ضرر ولا ضرار فی الاسلام) و دلیل (ما جعل علیکم فی الدین من حرج) در یک نسق هستند.

و بعضی فرموده اند: هر دو عزیمت است.

و بعضی قائل به تفصیل شده و فرموده اند: (لا ضرر) رخصت است و (لا حرج) عزیمت است.

حال در باب صوم اگر ضرر، بالغ نباشد، دلیل (لا ضرر) رفع الزام می کند نه اصل مطلوبیت بالمعنی الأعم صوم را نفی می کند.

به عبارتی معنای وجوب روزه یعنی: اولاً مشروع و مطلوب است.

و ثانیاً: الزام دارد، و ترک آن جایز نیست.

و بنابر اینکه (لا ضرر) رخصت باشد، در صورت ضرر غیر بالغ، لا ضرر الزام را بر می دارد، اما اصل مشروعیت و مطلوبیت بالمعنی الأعم آن باقیست.

بله نسبت به مسافر، اجماع و نیز ارتکاز مسلّم است که ارتفاع صوم، عزیمت است نه رخصت. چنانچه در روایت وارد شده: (لیس مِنَ امبِر امصیام فی امسفر). یعنی: (لیس من البر الصیام فی السفر). لذا روزه ماه رمضان در سفر اصلاً بِرّ نیست و صحت ندارد.

اما در غیر مسافر، نسبت به مریض اگر بیماری او به قدری باشد که بر اثر روزه، ضرر بالغ به او می رسد، یعنی باعث موت شود یا تلف عضو یا تلف قوه، اصل روزه ساقط است نه فقط الزام آن، و نسبت به فوت اجماعی است، و در تلف عضو و تلف قوه نیز مشهور قائل به سقوط اصل روزه و عدم جواز آن هستند، یعنی در این موارد (لا ضرر) عزیمت است.

یک مورد چهارم نیز هست که ملحق به سه مورد فوق می باشد، و آن: در معرضِ امراض خطیره قرار گرفتن، مانند سل، سرطان، دیابت و مانند آن.

گرچه (الناس مسلّطون علی أنفسهم) قاعده ای مسلّم است، اما به دلیل ارتکاز متشرّعه، که ظاهراً کبرای ارتکاز متسالم علیه است. در این چهار مورد، دلیل (لا ضرر) عزیمت است.

البته این به معنای عزیمت بودن (لا ضرر) نیست، یعنی فتوای عدم جواز در این چهار مورد، به جهت این نیست که معنای (لا ضرر) عزیمت بوده، بلکه در این موارد: قتل نفس و تلف عضو و تلف قوه و خود را در معرض امراض خطیره قرار دادن، صوم جائز نیست.

اما فرض مسأله در موردی است که ضرر بالغ نباشد، حکم مکلف چیست، آیا می تواند روزه بگیرد، و اگر روزه گرفت روزه اش صحیح است، یا نباید روزه بگیرد و اگر روزه شد باطل است.

به عبارتی لا ضرر رخصت است یا عزیمت؟

بعضی فرموده اند: وجوب امر بسیطی است، و اگر وجوب صوم ضرری شد، (لا ضرر) آن را بر می دارد، و دیگر چیزی باقی نمی ماند تا مطلوب بالمعنی الأعم شود، و از طرفی عبادات نیاز به امر دارد، بنابراین اگر روزه شد، باطل است.

اما بعضی فرموده اند، و شاید اقرب همین باشد: که وجوب در حقیقت، مرکب از دو چیز است:

1: اصل مطلوبیت و جواز بالمعنی الأعم، یا رجحان بالمعنی الأعم.

2: الزام و مانعیت از نقیض.

و با دلیل (لا ضرر) الزام برداشته می شود، زیرا آنچه موجب ضرر برای مکلف است، الزام او به این حکم وجوبی است، نه اصل حکم، یعنی اصل مطلوبیت و مشروعیت و یا أصل رجحان موجب ضرر نشده است، از این جهت اگر روزه بگیرد روزه اش صحیح است، بله واجب نیست که بیمار روزه بگیرد.

و اگر مجتهدی شک شد، که لا ضرر چه مقدار از حکم را رفع می کند، قدر مسلّم و متیقن آن، همان رفع الزام است نه بیشتر.

مرحوم صاحب عروه با اینکه در کتاب حج از عروه تصریح می فرماید: لا ضرر رخصت است، اما خود ایشان در باب صوم آن را استثنا فرموده، و به لحاظ روایات باب صوم می فرماید: لا ضرر در باب صوم عزیمت است، لذا اگر روزه ضرری شد (گرچه ضرر بالغ بالمعنی المذکور نباشد) اصلاً مشروعیت نداشته و روزه باطل است، نه اینکه فقط واجب نیست.

ولی فرمایش ایشان نیاز به استفاده ی خاصی از ادلّه دارد، که این استفاده به نظر نمی آید.

«خوف ضرر و دفع ضرر»

یکی از فضلا پرسید: آیا (خوف ضرر) که مسقط تکلیف است همان دفع ضرر محتمل نیست؟

ایشان فرمودند: خوف ضرر یعنی احتمال ضرر عقلائی، حتی اگر این احتمال در حدّ وهم باشد، اما وهمی عقلائی، نه یک یا دو درصد، بلکه چهل درصد مثلاً، البته در بعضی مصادیق نسبت عقلائی وهم تفاوت پیدا می کند.

اما وجوب دفع ضرر محتمل، حکمی است عقلی، و در مورد ضرر بسیار و بالغ می باشد نه هر ضرری.

بنابراین (لا ضرر) حکمی است شرعی، و (وجوب دفع ضرر محتمل) حکمی است عقلی.

البته ممکن است گاهی این دو حکم (لا ضرر شرعی) و (وجوب دفع ضرر محتمل عقلی) با هم تطابق کند و جمع شود، زیرا بین این دو عموم من وجه است.

و نسبت به موردی که حکم عقل باشد، حکم شرع ارشادی خواهد بود، البته برای کسانی که ملتفت به حکم عقل باشند، اما نسبت به غیر ملتفتین، حکم شرعی مولوی می باشد.

«خوف ضرر شخصی است یا نوعی»

یکی از فضلا سؤال کرد: آیا خوف ضرر، شخصی است یا نوعی، و کدام یک ملاک است؟

معظم له فرمودند: خوف ضرر شخصی است، از این جهت نسبت به افراد فرق می کند، و ملاک در هر شخصی، خوف خود اوست.

چنانچه أصل (ضرر) و (حرج) شخصی هستند، یعنی ضرر و حرج خود شخص ملاک است نه ضرر یا حرج نوعی.

یکی از فضلا پرسید: چه اشکال دارد بگوییم: خوف، خودش کاشفیت دارد برای احراز ضرر، چنانچه علم یا ظن یا قول أهل خبره، کاشف است.

ایشان فرمودند: خوف مطلق ولو در حدّ وهم، کاشف نیست، نه کاشف شرعی است و نه کاشف عقلی و عقلائی.

از این رو، دلیل اینکه خوف ضرر مشمول دلیل (لا ضرر) است و موجب سقوط تکلیف می شود، کاشفیت آن نیست، بلکه همان دو وجهی است که قبلاً بیان شد، یکی آنکه خوف ضرر، عرفاً ضرر است، یعنی داخل فی در موضع ضرر است، و دیگر آنکه اگر خوف ضرر رافع حکم نباشد، خلاف حکمت و خلاف امتنان بوده، و مناسب کلام حکیمانه شارع نیست.

«خوف در حج»

در پایان یکی از فضلا سؤال کرد: آیا نسبت به حج می توان گفت، با توجه به وقوع حوادث مرگ و میر در منی و منطقه رمی جمرات یا امثال آن، اگر برای شخصی خوف حاصل شود، این خوف مسقط تکلیف است؟

ایشان فرمودند: مصادیق خوف تفاوت دارد، تکالیف هم نسبت به خوف تفاوت دارد، محتمل های خوف نیز مختلف است، گاهی محتمل مرگ است، گاهی بیماری.

و از جهتی دیگر: خوف اگر در شبهه ی محصوره باشد مسقط تکلیف و رافع آن است، اما اگر شبهه غیر محصوره بود، رافع تکلیف نیست. چون در شبهه غیر محصوره حتی اگر ضرر بالغ باشد مانند خوف مرگ، عقلا به آن اعتنا نکرده و با وجود خوف اقدام می کنند.

چنانچه در زمانهای قدیم، و در عصور معصومین (علیهم السلام) در سفر حج بسیاری تلف می شدند، یا دچار قطاع الطریق می گشتند، و چه بسا گاهی ده درصد کاروان تلف می شدند، اما مؤمنان به حج رفته و آن را واجب می دانستند.

بالاخره تشخیص مصادیق خوف و حدود آن، و عناوین تکالیف باید مد نظر گرفته شود.

مدتی قبل آمار داده بودند که در طول یکسال، از کسانی که به طرف مشهد مقدس رفته اند، دو هزار نفر دچار تصادف و مانند آن شده و از دنیا رفته یا آسیب دیده اند، اما با وجود آن، رفتن به مشهد عقلائی است، و احتمال فوت در غیر محصوره مورد اعتنا نیست، زیرا این دو هزار نفر در بین مثلاً پنجاه میلیون نفر مسافر بوده، و عقلا به این احتمال اعتنا نمی کنند، بلکه با وجود احتمال و خوف ضرر اقدام می نمایند.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین