LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"حضرت آیت الله العظمی شیرازی:"
با معرفی رسول رحمت صلی الله علیه وآله، نگرش منفی جهانیان نسبت به اسلام را تغییر دهیم
کد 4630
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 26 آذر 1395 - 15 ربيع الأول 1438
 
  
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی أشرف خلقه محمد وآله الطاهرین»
 
فرارسیدن میلاد اشرف اولین و آخرین، سرور پیامبران و رسولان حضرت ابوالقاسم محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله و زادروز نوه ی والامقامش حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق علیهما السلام را به ساحت مقدس و مقام شامخ حضرت بقیة الله الأعظم مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و تمام مؤمنان و مسلمانان، ضعیفان و ستمدیدگان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
 
راه رهایی و ستم فراگیر و گسترده امروزی
امروز در کشورهای غیر اسلامی و متأسفانه در بسیاری از کشورهای اسلامی ظالم، ظلم و تعدی به مردم فراوان گشته است؛ چیزی که در سیره ی رسول خدا صلی الله علیه وآله هیچ جای و جایگاهی نداشت و اگر امروز حدّاقلی از سیره ی پاک آن حضرت و عترت پاک ایشان که در تعامل با مردم به کار می بردند، در هر جایی به کار رود و اِعمال شود، به همان اندازه از دامنه ی ظلم برچیده می شود.
 
خدای متعال در توصیف پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در قرآن کریم آیات متعددی نازل کرده است از جمله این آیه که در آن خطاب به پیامبر خود می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا؛ ای پیامبر، ما تو را [به سمت] گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم»(احزاب/45).
 
«مبشر؛ مژده دهنده» که در این آیه ی کریمه و موارد دیگر آمده است در حقیقت همانی است که آن حضرت در نامه های خود خطاب به سران آن روز کشورهای غیر اسلامی می نوشتند و بر آن تأکید می کردند، یعنی ایشان در پیام ها و نامه های خود خوبی، سعادت در دنیا و آخرت و فراوانی نعمت و برکت را مژده می دادند، چنان که در روایت به این امر تصریح شده است، آن جا که می فرماید: «لَأکل الناس من فوقهم ومن تحت أرجلهم؛ قطعاً مردم از بالای سر و از زیر پای خود می خورند (از نعمت بهره مند می شوند)» و از این روایت به روشنی بر می آید که اگر سیره ی آن رسول رحمت پیاده و اجرا می شد، حتی یک انسان گرسنه، یا یک مورد ظلم، ظالم و مظلوم یافت نمی شد. لذا رسول خدا صلی الله علیه وآله بنا بر مسئولیت مبشر بودن که خدای متعال بر عهده ی ایشان قرار داده بود، پیام خود را در این زمینه و معنا به همگان ابلاغ می فرمودند.
 
عالمان ادبیات عرب گفته اند: «حذف متعلق ظهور در عموم دارد».
 
از این رو می بینیم که آن حضرت افزون به بشارت همه خوبی ها، بنا بر مسئولیت هشدار دهنده بودن، ایشان نسبت به تمام بدی ها نیز هشدار می دادند. با توجه به این ویژگی هایی که خدای سبحان درباره ی رسولش بیان داشته و آن حضرت بنا به مسئولیتشان تمام موارد یادشده را عملی کردند، می توانیم آن بزرگوار و سیره ی ایشان را مصداق نمونه و الگویی بی نظیر در تمام دوران های تاریخ، به جهانیان معرفی کنیم.
 
پیام آوری بی مانند، در محاصره ی گرفتاری ها
 
تاریخ رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله دو ویژگی بی مانند دارد:
 
1. آن حضرت از همه طرف در حلقه ی گرفتاری داخلی و خارجی محاصره شده بودند و از درون خانه تا بیرون از سوی غیر مسلمان ها و منافقانی که پیرامون حضرتش جمع شده بودند مورد آزار قرار داشتند. قرآن کریم سوره ای دارد در مذمت و نکوهش یک عده از اصحاب آن حضرت که در ظاهر خود را مسلمان می نمایاندند، ولی در باطن نفاق ورزیده و از هیچ صدمه و آزاری نسبت به ایشان دریغ نمی کردند. شخصیتی به آن بزرگی و ارجمندی که کفایت سیاسی، کفایت اقتصادی، کفایت اجتماعی و اصالت خانوادگی اش محرز و بی مانند بود، آن گونه با مشکلات دست به گریبان بودند و هیچ روزی را بدون مشکلات سپری نکردند.
 
روشن باشد که خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه وآله برجستگان عرب بودند که در دایره ی بنی هاشم قرار می گرفتند و اینان از شخصیت های عرب و قریش بودند.
 
اینان جمعیتی قابل توجه بودند که بر ضد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله عمل می کردند و این ضدیت و آزارها تا فتح مکه ادامه داشت. البته از میان بستگان رسول خدا صلی الله علیه وآله تعداد انگشت شماری به ایشان پیوستند و به رسالت شان ایمان آوردند، مانند حضرت ابوطالب، جناب حمزه، جناب جعفر و در اواخر هم عباس عموی حضرت به ایشان ملحق شد که با رفتارهایش سبب شد تا امیرمؤمنان علیه السلام زبان به گلایه بگشایند. با تمام این اوصاف، اما عمده گرفتاری ایشان از درون خانه و از سوی خانواده شان بود؛ یعنی عموها و عموزادگان ایشان. یکی از عموهای آن حضرت آن چنان راه جفا نسبت به پیامبر پیمود که خدای متعال در نکوهش او و همسرش یک سوره در قرآن کریم نازل فرمود. او ابولهب بود و آزارهای بی حد و مرز او نسبت به برادرزاده ی خود امتحانی سخت از سوی خدا بود که پیامبرش را با آن می آزمود.
 
رسول اکرم صلی الله علیه وآله در آن دوران خون دل خوردند و مقاومت کردند و در نهایت از بوته ی آزمون الهی سرافراز برآمدند.
 
تعامل والای رسول کرامت
 
آن حضرت در تعامل با مسلمانان و کافران و منافقانِ نیرنگ باز رفتاری بی مانند داشتند و این کنش حضرت در حالی بود که اصحابِ به ظاهر مسلمان، اما منافقِ ایشان چند بار به ترورشان اقدام کردند، ولی موفق نشدند. بی تردید، حضرت از تمام جهات و نیز از جهت توصیفی که در آیه ی پیش گفته درباره ی ایشان بیان شد، بی نظیر بودند.
 
به عنوان مثال، یکی از موارد یادشده جریان عقبه ی (گردنه ی) «ذی فَتَق» یا «ذی فَیَق» بود. این گردنه در مسیر مکه و مدینه بود و به جهت وضعیتی که داشت شاید در حجاز بی مانند بوده است، بدین معنا که مسیری تنگ و باریک بود، به گونه ای که دو سواره نمی توانستند در کنار یکدیگر از آن بگذرند و فقط یک شتر یا اسب و استر سوار توان گذشتنِ از آن را داشت. ایراد دیگر این مسیر آن بود که در کنار پرتگاه و دره ای با عمق 1500 ـ 2000 متر قرار داشت. این برآورد عمق دره ی یادشده از آن روست که در منابع آمده است این دره هزار نیزه عمق داشته است و اگر هر نیزه یک و نیم تا دو متر باشد، همین مقدار و ارتفاع به دست می آید.
 
ماجرای مرتبط با این محل یعنی اقدام منافقان به ترور رسول خدا صلی الله علیه وآله که مسلمان و غیر مسلمان، عامه و خاصه، اما بدون ذکر جزئیات، آن را در تاریخ رسول گرامی اسلام ذکر کرده اند بدین شرح است. آورده اند که: «رسول خدا صلی الله علیه وآله به این گردنه رسیدند و اصحاب حضرت هم ایشان را همراهی می کردند. هنگام رسیدنِ به گردنه، از اصحاب خود خواستند که حضرت را همراهی نکنند و فاصله بگیرند که این نگرش و رفتار، خود تبلور و تجلی اخلاق و یک نکته ی اخلاقی، سیاسی و فضیلتی بسیار بزرگ و مهم است. شاید نظر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این بود که ماجرای ترور به مشکلی مبدل نشود و مبادا مسلمانان تصور کنند که در میان مسلمانان تفرقه و چند دستگی به وجود آمده است.
 
لذا فرمودند تا پس از گذشتن از گردنه سایر اصحاب به ایشان بپیوندند و تنها دوتن و شاید سه تن از اصحاب حضرتش را همراهی کردند، حذیفه و عمار و شخص سوم. یکی از این دو صحابی لجام مرکب پیامبر صلی الله علیه وآله را در دست داشت و از پیش حرکت می کرد و دیگری پشت سر حضرت قرار داشت. شمار منافقانِ توطئه کننده برای ترور رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز در تاریخ های گوناگون ثبت و ذکر شده است و بعدها از رفتار حذیفه مشخص شد که منافقانی که آماده ی ترور آن حضرت شده بودند چه کسانی بودند، چراکه در آن شب آسمان برقی زد و چهره ی برخی از آنان برای حذیفه آشکار شد، وانگهی حذیفه شماری از آنان را از صدایشان شناخت. به هر حال، آنان برای ترور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ابزاری ساختند، بدین گونه که در مشک هایی سنگریزه ریخته، آن را باد کردند، سپس در آفتاب خشک کرده بودند تا هنگام گذشتن پیامبر از آن مسیر، آن را از بالا به سمت دره پرتاب کنند. روشن است که با کوچک ترین حرکتی که به مشک ها وارد می شد، صدایی وحشت زا و آزاردهنده از آن بر می خواست و البته چنان صدایی شتر رسول خدا را وحشت زده می کرد و در آن صورت، شتر رم کرده، حضرتش را درون دره پرت می کرد و آنان بنا به پیش بینی خود از حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله راحت می شدند.
 
در روایت و در دعای امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام در این معنا آمده است: «وعقبة ارتقوها، ودباب دحرجوها؛ و بر گردنه ای فراز شدند و ظروفی میان تهی را فرو افکندند».
 
یک شب که رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن جا می گذشت، منافقان چندین مشک بادشده ی خشکیده ی پر از سنگ را از بالای گردنه به سمت حضرت پرتاب کردند، البته خدای منان حضرت را حفظ و توطئه ی منافقان را خنثی و بی اثر کرد.
جان سخن این که شب هنگام، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به همراه دو تن از صحابه ی جلیل القدر از آن گذرگاه می گذشتند که منافقان عملیات خود را بر ضد ایشان آغاز کرده، مشک های خشکیده و پر شده از سنگریزه را به سمت حضرتش پرتاب کردند. رسول الله صلی الله علیه وآله با دیدن آن اوضاع دریافتند که منافقان قصد ترور ایشان را دارند، لذا بانگ برآوردند که از من فاصله بگیرید که قصد ترور مرا دارند.
 
گذشتِ بزرگوارانه و کریمانه
 
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و حتی حذیفه مجریان ترور را شناختند و با توجه به این که رسول خدا صلی الله علیه وآله رئیس حکومت بودند و برای هر کاری توان داشتند، اما بزرگوارانه، رفتار منافقان را نادیده گرفتند و این منش و روش در تمام طول تاریخ بی مانند و بی نظیر است. روال جاری در دنیا این است که اگر کسی رئیس یک حکومت را ترور کند اعدامش می کنند؛ کیفر و مجازاتی که از دیرباز تا به امروز جاری بوده است، اما می بینیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله هیچ برخوردی با منافقان نکردند. در جایی ندیده و حتی نشنیده ام که آن حضرت یکی از عوامل ترور خود را حبس کرده یا مورد بازخواست قرار داده باشند، چه رسد به این که اعدام کرده باشند.
 
حذیفه به رسول خدا صلی الله علیه وآله پیشنهاد داد که اگر اجازه دهند آن منافقان را بکشند، ولی حضرت نپذیرفتند. تردید ناپذیر این است که اگر همین یک مورد در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای اسلامی سرمشق قرار می گرفت، مشکلاتی که غالب کشورهای اسلامی را دربر گرفته است وجود نمی داشت. آن حضرت به حذیفه فرمودند که رئیس حکومت، نباید یاران و اطرافیان خود را بکشد و در جایی دیگر فرمودند که هر چند مستحق کشته شدن باشند.
 
مسلم این است که عامل و طراح ترور پیامبر مستحق مجازات مرگ است، ولی حضرت فرمودند که نباید نسبت به اصحابِ خود، هرچند در صورت و اسم اصحاب و در باطن منافق باشند چنین رفتاری روا دارند تا به فرموده ی ایشان «حتی لا یقال؛ تا گفته نشود [پیامبر اصحاب خود را کشت]».
در این معنا چند روایت وجود دارد که رسانا و بیان کننده ی همین مطلب است.
 
نقطه ی مقابل
 
ماجرایی را به یاد می آورم که به سال 1958م (1337ق) بر می گردد. در آن روزگار عبدالکریم قاسم با شماری از همراهانش علیه دولت وقت عراق کودتا کردند و طومار زندگی رژیم سلطنتی را در هم پیچید و رژیم سیاسی عراق را جمهوری اعلام کرد. یک سال بعد رئیس دولت کودتا با چند تن از همراهان و یارانش دچار اختلاف شد و آن ها را به خیانت بزرگ متهم کرد. علت این اقدام عبدالکریم قاسم آن بود که یارانش با صدور اعلامیه ای خواستار برکناری اش از قدرت شدند و این که او به قول ها و تعهداتی که داده بود عمل نکرده است، مانند ایجاد ثبات و آرامش در عراق و قرار بر این بود که اگر به تعهدات خود عمل نکند باید از قدرت کناره گیری کند.
 
به دستور عبدالکریم قاسم آنان را دستگیر کردند و به منطقه ای که امروزه الدوره نام دارد بردند و بدون محاکمه و دادگاه، بلکه بنا به دستور او همگی شان را اعدام کردند. روشن باشد که اینان دست به کار ترور یا عملی مانند آن نشدند و تنها اقدامی که کردند این بود که با صدور بیانیه ای تعهدات رئیس دولت را یادآور شدند. چنان که در کتاب ها نیز نوشته اند، در آن روزگار یکی از علمای بزرگِ وقت برای عبدالکریم قاسم پیامی فرستاد و از او خواست تا بساط اعدام را جمع کند و دوستان و همکاران خود را به دست جوخه ی مرگ نسپارد. همان طور که نوشته اند، عبدالکریم قاسم به آن عالم قول داد که اعدام ها را متوقف کند و دیگر چنین چیزی تکرار نشود.
 
از این رو ما هنوز سخنی برای گفتن داریم و می توانیم سرفرازانه رحمة للعالمین، یعنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله را به جهانیان عرضه کنیم و به داشتن چنین شخصیت والا و الهی افتخار کنیم و بدانیم که ایشان و شیوه ی حکومتشان در گذشته و حالِ دنیا بی نظیر بوده و هستند و خواهند بود. در کشورهای اسلامی کم و زیاد نوساناتی وجود دارد و شاید برخی حاکمان به شیوه ی حکومتی آن حضرت تن نداده و آن را به کار نبندند، ولی جهان امروزِ برخوردار از آزادی نسبی که خود را مهد آزادی و بنیانگذار آن می خوانند باید پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را بشناسند و با شیوه ی مردم داری حضرتش آشنا شوند.
 
بایسته ی توجه است که اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله و شیوه ی حکومتی حضرتش را به جهانیان به گونه ای معرفی کنیم و آنان باور کنند و آموزه های او را به کار ببندند، دنیایشان از رفاه و سعادت آکنده خواهد شد. فراموش نکنیم که نزدیکان رسول الله صلی الله علیه وآله یعنی عموها و عموزادگان و دیگر اعضای قبیله و دیگر نزدیکان، همگی مسلمان نشدند و فراتر این که کارشکنی کردند و به حضرت آزار رساندند. در مقابل می بینیم که ابوذر غریبه و از قبیله بنی غفار خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله می رسد و مسلمان شده و به مراتب بالا و والایی می رسد، تا آن جا که درباره اش فرموده اند: ««مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَلا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْ أَبِی ذَرٍّ؛ آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده و زمین همانند او را بر پشت خود نداشته است».
 
و چنان که در روایت آمده است رسول مکرم اسلام خطاب به ابوذر فرمودند: «یا أباذر، أنت منا أهل البیت؛ ای ابوذر، تو از ما خاندان هستی».
 
اگر کشورهای اسلامی راه و روش رسول خدا صلی الله علیه وآله را نپذیرند، مبادا سبب شود از معرفی و شناساندن ایشان به جهانیان غفلت شود، چراکه آن بزرگوار مختص به یک فرسنگ، منطقه و یا قوم و نژاد خاصی نبوده، بلکه مژده دهنده، هشدار دهنده و هدایتگر و رحمت برای تمام جهانیان هستند، چنان که کلماتی چون «یا أیها الناس» نشان می دهد و تصریح دارد که آن رسول، رحمت برای جهانیان است و هدایت و سعادتِ تمام آفریدگان را خواهان است. در این معنا مسلمانانِ کشورهای اسلامی و مسلمانان ساکن در کشورهای غیر اسلامی، به ویژه جوانان باید اصول، مبانی و سیره ی آن حضرت را به جهانیان معرفی کنند و بگسترانند. همگان باید بدانند که مشکلات موجود در زندگی ها و جوامع بشری نتیجه ی بیگانگی و دوری از پیامبر رحمت است و این که آموزه های رسول الله صلی الله علیه وآله مطرح و پیاده نمی شود.
 
فرصت ها را از دست ندهیم
 
به راستی چرا باید غیر مسلمانان در ورطه ی مشکلات گرفتار باشند؟ ما همگی، به ویژه جوانان در این زمینه وظیفه داریم. همه می دانیم که در کشورهای اسلامی اندیشمندان مسلمان و عالمانی وجود دارند که به این امر همت گماشته اند و تا اندازه ای از تبلیغات برخوردارند، ولی روی سخنم به کشورهای غیر اسلامی است که از آزادی بیان و فعالیت سخن می گویند. آنان باید آزادی، اخلاق و دیگر صفات حسنه مدعیان رعایت حقوق بشر را از آن حضرت بیاموزند. رساندن این امر باید مورد توجه قرار گیرد. شایان توجه است که متأسفانه یک سری از رسانه های دیداری و شنیداری ماهواره ای فعال در جهان غرب، شخص پیامبر گرامی اسلام را هدف قرار داده هر مطلب و دروغی را به ایشان نسبت می دهند و هر بی حرمتی را در حق ایشان روا می دارند. یک مجله که آن را دیده ام در تیراژ 36 میلیون و به 26 زبان منتشر می شود که مقاله ای بر ضد رسول خدا صلی الله علیه وآله در آن چاپ شده است. دلیل این اقدام روشن است، چراکه در برخی از کشورهایی که نام اسلام را یدک می کشند اعمال نادرستی صورت می گیرد و افراد به جرایم سیاسی اعدام یا زندانی می شوند و بیگانگان آن را به حساب پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می گذارند. ما در جایگاه یک فرد مسلمان و پیرو آموزه ی «کتاب الله وعترتی أهل بیتی؛ کتاب خدا و خاندانم أهل بیتم» باید این غبارها و تهمت مغرضان را از دامان پاک و مبرای آن حضرت بزداییم. آیا اگر یک یا چند میلیون یهودی بدکار باشند ـ العیاذ بالله ـ حضرت موسی علیه السلام مقصر و گناهکار است؟! نه چنین نیست و ما پیروان اهل بیت علیهم السلام هرگز بدکاری یهودیان را به حساب حضرت موسی نمی گذاریم.
 
متأسفانه غربی ها و غیر مسلمانان در این زمینه بی انصافی کرده، رفتارهای غیر انسانی را که در برخی از کشورهای اسلامی انجام می شود به حساب رسول رحمت گذاشته و با نوشتن کتاب به زبان های گوناگون و حتی زبان فارسی و در اختیار داشتن انواع رسانه های صوتی، تصویری و نوشتاری، بر ضد اسلام و رسول رحمت حضرت محمد صلی الله علیه وآله تبلیغ کرده و شخصیت ایشان را هدف قرار می دهند. این در حالی است که در تاریخ مسیحیتِ قرون وسطایی جنایات و کشتارهایی ثبت و ضبط شده که تماماً به نام مسیحیت صورت گرفته است و فرهیختگان، عالمان، مبتکران و مخترعانِ آن دوره شکنجه و کشته می شدند. ما مسلمانان این رفتارها و ناهنجاری ها را به هیچ وجه به حساب حضرت عیسی علیه السلام نمی گذاریم و درست نیز همین است، ولی در مقابل، آنان نابخردی ها و خودکامگی های برخی حاکمانِ مدعیِ مسلمانی را به حساب اسلام و پیامبر صلی الله علیه وآله گذاشته، بی پروا به ساحت مقدسش بی حرمتی و توهین می کنند.
 
آن ها موارد فراوانی از شکنجه های قرون وسطایی را در منابع خود نوشته اند. به عنوان مثال، جعبه ای داشتند به نام «صندوق مرگ» که از داخل کاردهایی تیز در آن جاسازی کرده بودند و فرد محکوم را در آن می گذاشتند و درش را می بستند و محکوم با هر حرکتی سخت زخمی می شد و به تدریج می مُرد. ما بر آنیم که چنین جنایاتی هرچند از مسیحیان سر زده است، اما آن را به حضرت مسیح نسبت نمی دهیم و حضرتش را هدف تهمت و ناروا قرار نمی دهیم.
 
غیر مسلمانان نیز باید انصاف داشته باشند و اگر کاری ناشایست از هر مدعی مسلمانی که نماز هم می خواند ببینند نباید و نباید آن را به حساب پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بگذارند. جهانیان باید تاریخ و سیره ی رسول خدا صلی الله علیه وآله را از خاندان آن حضرت بگیرند و بشنوند، نه از بیگانگان، چراکه خاندان آن حضرت بهتر از دیگران تاریخ و سیره ی ایشان را می شناسند، لذا همگان باید از رهگذر آن پاکان پیامبر را بشناسند و چگونگی برخورد ایشان با اطرافیان، حتی آن هایی که به ترور ایشان اقدام کردند بدانند.
 
رسول خدا صلی الله علیه وآله از حذیفه خواستند که کسی را از نام تروریست های منافق آگاه نکند و او فرمان ایشان را به جان خرید و دم برنیاورد. حال باید دید که نام آن منافقان چگونه آشکار شد؟ حقیقت امر این است که نوشته اند: حذیفه در تشییع جنازه و نماز میت اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله شرکت می کرد، ولی در نماز برخی از آنان که به ریاست نیز رسیدند شرکت نمی جست. مسلمانان از رفتار او که در مدینه بود دریافتند که فرد مرده یکی از دوازده منافقی بوده که در ترور پیامبر صلی الله علیه وآله در گردنه ی مذکور علیه جان آن حضرت همراه و همصدا شده بودند، لذا چهره ی پنهان آنان برای مسلمانان آشکار و شناخته شد.
 
جان سخن این که اعمال آن منافقان با روح مبشر و شاهد و منذر بودن رسول خدا صلی الله علیه وآله که تمام اعمالش تبلور اسلام است سازگاری و همسویی ندارد. تردیدی نیست که آن حضرت عین و تمامیت فضیلت هاست. دشمنان به ایشان نسبت های ناشایست و ناروا دادند و منافقان بر حضرتش دروغ بستند، ولی حتی یک مورد سراغ نداریم که ایشان برخورد و واکنش منفی نشان داده باشند. اگر امروزه این مطلب را ما مسلمان ها به جهانیان عرضه و معرفی نکنیم چه کسی و چه زمانی چنین کاری را خواهد کرد. حاکمان زمان های گذشته، مانند روزگار بنی امیه، بنی عباس و دیگر افراد و دسته هایی مثل آنان، رفتاری بسیار بد نسبت به ساحت مقدس رسول خدا صلی الله علیه وآله داشتند و خود و عوامل آنان با رفتارشان اسلام را آلوده و بدنام کردند و با این حال خود را خلیفه و جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز می نامیدند.
 
خلیفگانِ اسلام ستیز
 
برای مثال می توان از عبدالملک بن مروان نام برد. او در آغاز به قدرت رسیدنش، بر فراز منبر شد و گفت: هرکس به من بگوید: «إتَّقِ الله؛ از خدا پروا کن» سرش را از تنش جدا خواهم کرد».
 
به راستی این چگونه منطقی است؟ همین رفتارها و گفتارها مردم را از اسلام رویگردان و گریزان کرد. امروزه ما مسلمانان باید نگرش منفی جهان غیر مسلمان را نسبت به اسلام تغییر دهیم و این امر تنها با معرفی رسول رحمت، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و سیره ی پاک او به جهانیان ممکن است. در تاریخ از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله مظلوم تر وجود ندارد، چراکه در خانه و در جمع اصحاب از سوی برخی از آنان مورد ستم قرار داشت و از صدها و صدها گرفتاری رنج می برد، مانند آن به اصطلاح صحابی که به فرموده ی قرآن کریم در جمع، حضرتش را «الأذل؛ ذلیل ترین فرد» خواند، اما آن بزرگوار هیچ اقدامی و عکس العملی از خود نشان ندادند.
 
رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص حذیفه و نیز به کسانی دیگر فرمودند که رئیس حکومت نباید کسانی را که نام صحابه بودن را با خود یدک می کشند بکُشد. این، آموزه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله است که غیر مسلمانان نیز آن را در تاریخ ایشان نوشته اند و ثبت کرده اند.
 
همگان موظفیم
 
بنابراین و به منظور معرفی آن حضرت به جهانیان که مسئولیت سنگین تر و بیشتر در این زمینه بر عهده ی جوانان مسلمان ساکن سرزمین ها و کشورهای غیر اسلامی است باید با ابزار پول، زبان، تشویق، کمک گرفتن از توانمندان برای تأسیس شبکه های تلویزیونی ـ ماهواره ای همت گماشت و از این رهگذر اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را به جهانیان معرفی کرد و فضایل و والایی های حضرتش را به همگان شناساند.
 
چندی قبل فردی که با مسائل رسانه ای آشنایی دارد برایم نقل کرد که در حال حاضر 23 هزار شبکه ی ماهواره ای در دنیا فعال است. عرض بنده این است که اگر جمعیت مسلمانان را یک دهم از کل جمعیت جهان بدانیم باید به نسبت جمعیت شان یک دهم آنان نیز شبکه ی ماهواره ای داشته باشند، یعنی 2300 شبکه، چرا چنین نیست؟ به دیگر بیان، امروزه 23 هزار شبکه به زبان های گوناگون صدای خود را به تمام دنیا می رسانند و شماری از آنان علیه اسلام و مسلمانان و رسول اکرم صلی الله علیه وآله تبلیغ می کنند. از این رو نباید از این قافله عقب ماند تا بر همگان اتمام حجت شود و به فرموده ی قرآن کریم: «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ؛ تا برای مردم در مقابل خدا [بهانه و] حجتی نباشد»(نساء/165).
 
امیدوارم که به توفیق الهی و با همت همه ی توانمندان و دلسوزان، مظلوم ترین مظلومان، یعنی رسول اکرم صلی الله علیه وآله و پس از ایشان، امیرمؤمنان علیه السلام و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و فرزندان این خاندان پاک یاری شوند و با شناساندن ایشان و معرفیِ چهره ی نورانی آنها، قدری از مظلومیت شان کاسته شود. چنان که در زیارت امیرمؤمنان آمده است، ایشان اول مظلوم جهان هستند. لذا باید با معرفی اسلام حقیقی و چهره ی نورانی رسول اکرم صلی الله علیه وآله و جانشینان بر حق ایشان، یعنی ائمه ی معصومین علیهم السلام جهان را از مناقشات و جنگ و جدال و اختلافات ویرانگر نجات داد چراکه هزینه های مالی، جانی و روانی زیادی دارد.
 
بنابراین تمام مسلمانان، به ویژه جوانان باید خود را از عرصه ی منازعات بی فایده و بعضاً نابود کننده که باعث اتلاف وقت آنان می شود نجات دهند.
 
از خدای منان تعجیل در فرج منجی و مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را مسئلت دارم، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.