LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"آیت الله العظمی شیرازی در دیدار بانوان حوزه علمیه حضرت زهرا علیها السلام:"
اراده، تلاش و ایمان سه شرط کسب توفیقات معنوی است
کد 5140
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 23 اردیبهشت 1396 - 16 شعبان المعظّم 1438
 
در روز دوشنبه 11 شعبان المعظم 1438ق (1396/2/18) بانوان حوزه علمیه حضرت زهرا سلام الله علیها با حضور در بیت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی با معظم له دیدار کردند. در این دیدار حضرت ایت الله العظمی شیرازی با اشاره به آیه 19 سوره اسراء، اراده، تلاش و ایمان را سه شرط کسب توفیقات معنوی دانستند.
 
مشروح بیانات مرجع عالیقدر آیت الله العظمی شیرازی: 
 
ارکان دستاوردهای معنوی

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا؛(1) و هرکس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را برای آن بکند و مؤمن باشد، سعی و تلاش آنان [از سوی خدا] پاداش داده خواهد شد».

خدای متعال در این آیه شرایطی را برای کسب توفیقات معنوی بر می شمرد. عواملی که سپاس و ارج خداوندی در سرای ابدی را به دنبال دارد.

نخستین آنان عزم و اراده است، همان گونه که در آیه شریفه بدان اشاره شده است. بنابراین آباد ساختن آخرت و بهبود شرایط اخروی بسته به جدیت و اراده است.

دوم، تلاش و کوشش انسان برای کسب موفقیت است چنانچه می فرماید: «وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا». دستاوردهای آخرتی نیز مرهون تلاش های دنیایی بشر است. در این جهان برای تحسین شرایط اخروی باید تلاش در خور انجام داد. 

سوم، ایمان است، همان گونه که در آیه می فرماید: «وَهُوَ مُؤْمِنٌ». ایمان و باور داشتنِ خدای متعال و ملزومات آن، مثل عدل و نبوت و امامت و معاد بستر موفقیت معنوی را برای انسان هموار می سازد. بدون ایمان سالم و حقیقی تلاش و اراده انسان برای آباد ساختن آخرت بیهوده خواهد بود. با جمع شدن این سه شرط است که «فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا» محقق می گردد.
 
در میان سه شرط نام برده، عزم و اراده اهمیت بیشتری دارد. حتی فراهم بودن دو شرط دیگر بدون عزم و تصمیم قطعی موفقیت آفرین نخواهد بود. بسیارند کسانی که شرایط دیگر موفقیت را دارا هستند و مانع و مشکلی برای کامیابی و سعادت اخروی فرا روی آنها نیست، ولی توفیقات معنوی چندانی حاصل نخواهند کرد. زیرا موفقیت مرهون تلاش انسان است و با عزم و اراده او رابطه ای تنگاتنگ دارد.

همسر فرعون، سرمشقی برای کامیابی معنوی

آیه مذکور دستور العملی از موفقیت و کامیابی اخروی به دست داد. اگر به فرض انسان در دنیا صد سال عمر کند و فرض کنیم در آخرت صد میلیون سال به سر ببرد ـ با این تسامح از اینکه حیات آخرتی پایان پذیر نیست ـ نسبت عمر دنیایی به آخرتی یک در میلیون خواهد بود. این نتیجه با فرض محدود بودن عمر آخرتی است که البته چنین تصوری نادرست است. پس مدت زندگی انسان در این جهان نسبت به زندگی او در سرای آخرت به مراتب کمتر از این مقدار ناچیز خواهد بود. با این حساب چگونه آدمی دل به این فرصت کوتاه دنیا می بندد و از جهان بی انتهای آخرت غفلت می ورزد؟ چرا اندکند کسانی که متوجه این حقیقت می شوند؟ دلیل آن، عدم تحقق شرایطِ سه گانه مذکور در آیه پیش گفته است؛ چراکه اراده، سعی و ایمان، عوامل موفقیت و کامرانی آخرتی است.

عقیده، نقش محوری در این شرایط دارد. ایمان به خدا و روز جزا، تصمیم انسان را جزم و او را به سعی و تلاش وادار می کند. قرآن کریم در این خصوص همسر فرعون را مثال می زند که در سخت ترین شرایط به سر برد. اما عقیده ی استوارش عزم و سعی او را در تحمل سختی ها دوچندان کرد. تا جایی که خدای متعال او را در قرآن کریم ضرب المثل قرار داد و فرمود: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛(2) و خدا برای کسانی که ایمان آورده اند، همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه که گفت: "پروردگارا، پیش خود در بهشت خانه ای برایم بساز، و مرا از فرعون و کردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر برهان"».

گفتنی است که خدای عزوجل در این آیه همسر فرعون را نه تنها برای زنان مؤمن سرمشق قرار داده، بلکه برای مردان با ایمان نیز الگوی موفقی دانسته است؛ زیرا نفرموده: «لِلّاتی آمن»، و فرموده است: «للذین آمنوا» که روی سخن او، اعم از زن و مرد با ایمان است.

این موضوع که آسیه چگونه توانست در قصر طاغوتی همچون فرعون با آن شرایط دشوار و سخت که برای ایمان چندان مساعد نیست، ایمان خود را حفظ کند، محلّ تأمل و ژرف کاوی است. فرعون، طاغوتی ستمگر بود که دست آخر زنش را به سبب ناهمسویی با اعتقاداتش به طرز فجیعی کشت. پیداست چنین زنی در نزد خدای متعال جاه و مقام والایی دارد. چراکه خدا او را اسوه ای برای زنان و مردان با ایمان در سراسر تاریخ دانسته است.

ما نیز می توانیم...

به این ترتیب و با تأسی به آن بانوی بهشتی، نمی سزد که بانوان با برخوردن به اندک ناملایمات و سختی ها، خود را ببازند و از رحمت بی کران خدای سبحان نا امید و مأیوس گردند. آیا حیف نیست که این خانم ها نیز نتوانند به چنان مرتبه ای برسند؟ موفقیت در گرو ویژگی هایی است که در آیه ی آغازین بحث ذکر آن رفت یعنی: تصمیم قاطع و تلاش پیگیر و ایمان، که همان گونه که اشاره شد، ایمان نقش ریشه ای دارد.

پیگیری خستگی ناپذیر و مداوم از ضروریات اراده و تلاش است. اگر کاری در ظرف مدت ده سال به نتیجه می رسد و کسی نُه سال تمام برای آن زحمت بکشد، سپس یکباره دست از تلاش بردارد، طبیعی است اگر زحمت او هدر برود و نتیجه ای برای او دربر نداشته باشد. اهداف آخرتی نیز این گونه است. کسی که در پی اجر و پاداش اخروی است باید تلاش و زحمت کافی و دیگر ملزومات آن را متحمل شود، در غیر این صورت به مراد خود دست نمی یابد.

تکوین خدای متعال و تشریع او نیز از این قاعده پیروی می کند. زمین اگر شایستگی و آمادگی کشت را نداشته باشد کشت و کار سودی ندارد و تنها اتلاف مال و وقت و توان است. کشاورزی که در پی زراعت است، تلاش مناسب آن را می کند. زمینی در خور کشت بر می گزیند و مراحل کاشت و داشت را به تمامی انجام می دهد. سعی و اراده تنها برای این کار کافی نیست. شرایط به ثمر نشستن محصول باید رعایت شود. با این تمثیل در می یابیم که هر اندازه انسان در کاری بکوشد و هر چقدر اراده اش استوار باشد، تا شرایط و مقتضیات آن کار فراهم نیاید، به ثمر نخواهد نشست.

درک فرصت ها

اویس قرنی از معدود کسانی است که به دستان مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام به اسلام روی آورد و از همان ابتدا شیعه شد. زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به امر خدای متعال از نخستین لحظات بعثت خود به نبوت مأمور به ابلاغ ولایت و وصایت امیرمؤمنان علیه السلام شد. آن حضرت نیز فرمان خدای متعال را اجابت نمود و همواره این امر مهم را به مسلمانان ابلاغ فرمود. از این رو اویس به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و هم امیرمؤمنان علیه السلام همزمان ایمان داشت.

اویس ساکن یمن بود و شرایطش اجازه نمی داد که به دیدن پیامبر صلی الله علیه وآله بیاید. ولی بسیار مشتاق دیدار محبوب خود بود. تا روزی فرصت این کار به او دست داد و هنگامی که پا در مدینه نهاد متوجه شد که رسول گرامی خدا به شهادت رسیده اند و از توفیق دیدن ایشان در دنیا محروم ماند.

اویس با آنکه به پیامبر صلی الله علیه وآله ایمان آورده بود، لحظه ای حضور او را درک نکرد. هنگامی که به مدینه آمد برخی از یاران پیامبر صلی الله علیه وآله به او گفتند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از تو یاد می کرد. از آن سو برخی یاران پیامبر سالیان سال در محضر با برکت آن بزرگوار حضور داشتند، اما سر سوزنی از ایشان استفاده نبردند و راهی دیگر در پیش گرفتند. دلیل این موضوع در آیه مورد بحث آمده است. اویس از زمره مردانی است که جزو مصادیق آیه «أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ» به شمار می آمد، و آنان با آنکه در جوار پیامبر صلی الله علیه وآله می زیستند چنین نبودند. همسر فرعون با آنکه در جوّ فاسد و ظالمانه ای به سر می برد، به آن پایه از ارج و منزلت در نزد خدا رسید که خدای متعال او را سرمشق زنان و مردان با ایمان می خواند.

در مقابل برخی زنان که در خانه پیامبر صلی الله علیه وآله به سر می بردند، شرایط مساعد موفقیت را دارا بودند، شرایطی که برای کمتر زنی فراهم می آید، با آن حال، از موقیعت خود بهره ای نبردند و جزو اشقیا شدند. البته خانه وحی و عصمت همواره جایی مناسب برای رشد و تعالی معنوی بوده است. در خانه حضرت امیرمؤمنان صلوات الله علیه بانوی بزرگوار هر دو جهان، حضرت صدیقه فاطمه زهرا سلام الله علیها می زیست. که البته ایشان حائز مقام عصمت است، ولی بودند بانوان غیر معصومی که از این همجواری و همزیستی کمال بهره را بردند و به مقام های معنوی والا دست یافتند.

خدای متعال از زنانی که افتخار همزیستی با پیامبر صلی الله علیه وآله را داشتند و اظهار ایمان می کردند اما در دل باور راستینی نداشتند با لفظ «المنافقات» یاد می کند. منافقون مردانی هستند که در ظاهر ایمان آورده اند اما در دل کافرند. منافقات، نیز اشاره به این دسته افراد از زنان است.

همه این ادله و شواهد مبین آن است که شرایط مساعد و مناسب آن اندازه در موفقیت انسان ها مؤثر نبوده است که اراده و تلاش انسان تأثیرگذار است.

بانوانی که در راه تعلیم و تعلّم پا نهاده اند و فرمایش حضرت امام رضا علیه السلام را عملی ساخته اند که می فرماید: «یتعلّم علومنا ویعلّمها الناس»(3) به سه چیز نیازمندند: نخستین مورد ـ که کم و بیش آن را دارا هستند، ایمان است. دیگری عزم و تصمیم است. سومین پیش نیاز آنها نیز تلاش و کوشش است. اگر بانوان اهل علم به اندازه ی کافی تلاش کنند، هریک به قدر هزار بانو و بلکه بیشتر موفق می گردند. همان گونه که بزرگان و رستگاران تاریخ این شیوه را پیموده اند.

مانع بزرگ برای دست یافتن به این هدف، خوشگذرانی و عیّاشی است. دنیا با همه جلوه گری ها و زیبایی هایش هدف غایی انسان نیست. انسان برای دنیا آفریده نشده است. این سخنی است که در کلام معصومان علیهم السلام مصداق بسیاری دارد. شکی نیست اعراض از دنیا ـ البته دنیای مذموم ـ با محرومیت ها و کمبودهایی نیز ممکن است همراه باشد. زندگی خالی از مشکلات نخواهد بود. اما کسی که عمر خود را صرف خوشگذرانی می کند از رسیدن به رشد و کمال معرفتی قاعدتاً محروم خواهد ماند. چنین کسانی دست آخر در دنیا پشیمان می گردند. بماند که در آخرت گرفتار پشیمانی بزرگ خواهند شد، حسرت عظیم قیامت که خدای متعال با عبارت «یوم الحسرة» از آن یاد می کند. قطعاً انسان می تواند راه و روش زندگی خود را برگزیند و به مدد عزم و اراده پولادین و تلاش مداوم بر خواهش های نفس خود چیره شود و خود را فدای خوشی های زودگذر دنیا نکند.

فرصت های پیش رو

در همه ادوار تاریخ، همانند عصر حاضر استعداد و آمادگی برای پذیرش اهل بیت علیهم السلام به ندرت یافت می شود. حضرت سیدالشهدا علیه السلام با آن همه مشقت ها که دیدند و جان مبارک خود و یاران و فرزندانش را فدای خواست خدا نموده تا اسارت اهل و عیال و سختی های جانفرسای آن، همه و همه برای مستعد ساختن مردم جهان برای پذیرش اهل بیت عصمت و نشر فضایل و شئون والای آنان در جهان بود، چیزی که امروزه تا حدودی محقق گشته است. اهل بیت علیهم السلام مبین و مفسر قرآن کریم هستند و آموزه های آنها در راستای تعالیم قرآن است. این دو هرگز از هم جدایی نمی پذیرند و تعارضی با یکدیگر ندارند. از این روست که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «یا أیها الناس إنّی تارک فیکم الثقلین ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا؛ کتاب الله وعترتی أهل بیتی، فإنّهما لن یفترقا؛(4) ای مردم، دو چیز گرانبها در میان شما به ودیعه نهادم که تا آنگاه که به آنها چنگ زنید گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم».

امروزه رسانیدن اندیشه اهل بیت علیهم السلام به جهانیان بسا ساده تر از گذشته است. البته این امر مستلزم آن است که انسان خودش را اندکی از دنیا و ساز و برگ آن فارغ سازد و از دلمشغولی های دنیوی خود بکاهد. کاستی ها و دارایی های زندگی، گذران است. اما آنچه ماندنی است و در سرای جاویدان اخروی همراه و همپای انسان است اعمال نیک و بد است. کارهای شایسته ای که منافع آن، عاید مردم شود. و چه کار نیکی بهتر از هدایتگری و روشنگری مردم. باید توجه داشت که نشر و تبلیغ معارف گرانسنگ اهل بیت علیهم السلام عمل نیکی است که کمتر عملی به ارج و اجر آن می توان یافت.

تبلیغ دین، توشه ممتاز اخروی

بی تردید زندگی و امرار معاش شایستگی آن را ندارد که انسان همه وقت و توان خود را صرف آن کند. زیرا در پس این زندگی کوتاه، زندگی جاودانه ای است که باید برای آن آماده شد و ساز و برگ لازم را برای آن تهیه دید. هرکس جویای سعادت اخروی است باید از اندیشه اهل بیت علیهم السلام روی نگرداند. آموختن این اندیشه ناب و انتقال آن به دیگران از ارزشمندترین ارزش های جهان است. امروزه در گوشه و کنار جهان بسیارند امثال اویس قرنی که تشنه شنیدن این معارف اند. لذا می باید به نحو شایسته آنها را از دریای جوشان معارف خاندان وحی سیراب کرد تا از نوشیدن این معارف جان های خسته خود را تازه کنند. بی گمان اگر معارف اهل بیت علیهم السلام به گوش آنان برسد، همان سان که خدای حکیم در قرآن کریم از آن به «البلاغ المبین»(5) یاد می کند، بسیاری آن را آشکار و قانع کننده در می یابند. از سویی همه کسانی که از اسلام و اهل بیت علیهم السلام بی خبرند، معاند نیستند. حتی کسانی که بر باور خود تعصب می ورزند، ممکن است تعصب آنها ناشی از جهل باشد و نه زاییده عناد. مانند کسانی که شستشوی مغزی داده شده باشند. این دسته از مردم راه حقیقت را گم کرده و به اشتباه و از سر نادانی راه نادرستی در پیش می گیرند. واضح است که با راهنمایی و آشنایی آنها با مکتب اهل بیت علیهم السلام حقیقت برای آنها آشکار خواهد شد.

تأثیرگذاری ویژه بانوان در تبلیغ دین

باری، این هدف حاصل تبلیغ و ترویج است. وظیفه ای که بر عهده همه ما قرار دارد. هر یک، زن و مرد در حدّ خود باید برای تحقق این آرمان بکوشیم. خانم ها تأثیر ویژه ای بر همدیگر دارند. از این رو بانوانی که به تحصیل علوم دینی اهتمام ورزیده اند باید جدی و خستگی ناپذیر در کسب معارف اهل بیت علیهم السلام تلاش کنند و سپس آن را به دیگر بانوان انتقال دهند، همان سان که امام علیه السلام فرمود: «یتعلّم علومنا ویعلّمها الناس».

علوم اهل بیت علیهم السلام بسیار فراتر از آن چیزی است که بتوان تصور کرد. هرچه انسان از معارف آنان بیاموزد باز به پایان آن نخواهد رسید، حتی اگر عمری را صرف این راه کند، جز قطره ای از دریایی بی کران و نمی از یمی چیزی به دست نخواهد آورد. به این ترتیب و با توجه به اهمیت علم آموزی آیا سزاوار است که انسان یکسره عمر خود را صرف امرار معاش خود کند؟ کاستی ها و مشکلات زندگی را نمی توان انکار کرد اما سخن از این است که آیا این مشکلات و نیازهای فانی دنیایی ارزش آن همه صرف وقت را دارد؟

کار کردن به قدر ضرورت لازم و شایسته است. ائمه ما نیز به ارزش کار و امرار معاش و نهی از بطالت و سر بار بودن بسیار سخن گفته اند. به قدر ضرورت پرداختن به همه فعالیت های مادی و دنیایی، امری اجتناب ناپذیر است.
 
خواب به قدر نیاز، لازم و ضروری است، و فراتر از آن، نکوهیده و مضر. انسان ناگزیر از خوردن و پوشیدن و بقیه امور زندگی است. هریک از این فعالیت ها به حدّ کافی، واجب و حیاتی است. اما وقف عمر با ارزش به این امور، خردمندانه نیست. زندگی انسان به این عمر کوتاه محدود نیست. آینده نگری ایجاب می کند که به زندگی جاودانه اش در سرای آخرت نیز بها دهد و برای آن خود را آماده سازد. خدای متعال نیز در آیه آغازین بحث فرمود: «وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ» و نفرمود: «ومن أراد الدنیا» و راهکار آخرت طلبی را در «وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا»، یعنی تلاش و کوشش دانست؛ البته تلاش در بستر ایمان و عقیده صحیح؛ زیرا در ادامه شرط «وَهُوَ مُؤْمِنٌ» را برای رستگاری معین کرد. دایره معنایی مؤمن، در قرآن فراتر از مرد، زن را نیز دربر می گیرد. خدای متعال در پایان آیه با بیان «فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا» دارندگان این شرایط را سزامند قدردانی و ارجمندی می داند. پس زنان مؤمن و کوشا نیز همپای مردان در تأمین سعادت جامعه اثرگذارند.
 
نسبت ما با تبلیغ

یکی از واجبات کفائی که به اجماع همه علمای اسلام بر همه، از زن و مرد واجب است تبلیغ احکام الهی است. احکام الهی تنها مختص به مسلمانان نیست، قرآن کریم به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این خصوص چنین امر فرموده است: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا؛(6) بگو: ای مردم، من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم».

پیامبر صلی الله علیه وآله فرستاده خدای متعال به همه بشر، تمام نیروی خود را صرف رسالت خود کرد. از خوراک و آسایش خود کم می کرد و در راه هدایت مسلمانان و پیشبرد رسالتش صرف می کرد. بارها پیش می آمد که یک شبانه روز و حتی دو شبانه روز را بی خوراک می ماند. برای اینکه با گفتار و کردار خود اسلام را به بشر نشان دهد. حضرت امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و عترت طاهره شان نیز راه ایشان را در پیش گرفتند. پیش می آمد که سه روز، سه روز چیزی نخورند و غذای خود را در راه خدا انفاق کنند. خوش گذرانی در حدّ لحظه ای نیز برای آنان متصور نبوده است و آنان همه عمر و توانشان مصروف تبلیغ شریعت راستین اسلام به بشر شد.

اکنون نوبت مردان و زنان مسلمانی است که دنباله رو مذهب آن بزرگان اند. کسانی که مصداق آیه «وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا» هستند، در راه آموختن معارف اهل بیت همت کنند و سعی کنند بیشترین مقدار ممکن را از این دریای پایان ناپذیر توشه برگیرند. تحصیل علوم دینی، امری نیست که بتوان حدّی مشخص برای آن تعیین کرد، از این رو باید از تعطیلی ها نیز در این راه استفاده کرد. ایام تعطیلی برای ضرورت ها تعیین شده است، وگرنه در قرآن و روایات از کسب فضایل و توشه برگرفتن برای آخرت، زمان تعطیلی مشخص نشده است. انسان در دنیا دمی از آخرت غافل نباید باشد و هرگز به خود تعطیلی و رخصتی نباید بدهد. ماهیت تعطیلی برای رسیدن به اموری است که زمان و فراغت بیشتری می طلبند. کسب آخرت از جمله این امور است: لذا اگر در این کار تعللی کنیم، افسوس و حسرت را برای آخرت خود به وجود آورده ایم.

دورترین نقاط دنیا، از جزایر پراکنده در دل اقیانوس ها تا سرزمین های دوردست، همه دارای ساکنانی هستند که اگر اسلام به درستی به آنها معرفی شود به آن متمایل خواهند شد. سنگ نخست زیر بنای این کار کسب علم است. هرچه دانش مبلّغ دین بیشتر باشد و از امکانات علمی بیشتری بهره مند باشد، در تبلیغ موفق تر و توانمندتر خواهد بود.

تبلیغ دین، واجب کفایی یا عینی؟

امروزه دنیا پر شده است از شبهه های گوناگون بر قرآن کریم و اهل بیت طاهرین علیهم السلام. شبهه هایی که از سوی شبکه های ماهواره ای یا صاحبان آراء و ادیان باطل مطرح می شود. برخی از آنها نیز از کسانی شنیده می شود که پایبندی به عقیده ای خاص ندارند. مثلاً لائیک اند. به هر حال، کسی باید عهده دار پاسخگویی به این شبهات باطل باشد. بطلان این سؤال ها و شبهه ها همگی ثابت شده است. پیشتر علمای اسلام در پاسخ به آنها کتاب های بسیاری نگاشته و پژوهش های بسیاری انجام داده اند. اما حلقه ارتباطی این پاسخ ها با مردم جهان مبلغان دین اند.

حفظ این حلقه ارتباطی، یا همان تبلیغ دین بنا به نظر عموم علما، واجبی کفایی است. بدین معنا که به فرمایش فقها اگر «من فیه الکفایه؛ کسی که شایستگی این کار را داراست» نباشد، در آن صورت بر همه واجب عینی می گردد. یعنی همانند نماز و روزه بر تک تک مسلمانان واجب خواهد بود. اگر یک میلیون نفر نماز ظهر را بجا آورند باز نماز ظهر از ما ساقط نمی گردد. این، معنای واجب عینی است. در مقابل آن واجب کفایی بدین معنی است که اگر به قدر کفایت و نیاز کسانی آن واجب را بجا آورند، از دوش دیگران ساقط می گردد.

امروزه تبلیغ اسلام و قرآن و اهل بیت علیهم السلام واجب عینی است؛ زیرا «من فیه الکفایة» نیست. در محدوده کشورهای اسلامی نمی توان «من فیه الکفایه» را یافت چه رسد به دیگر نقاط جهان، تا بتوان فرمایش قرآن را محقق ساخت که فرمود: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا». کسانی هم که به تبلیغ دین مشغول اند، اندکند و جوابگوی نیاز گسترده بشر نیستند. اگر مقدار «من فیه الکفایه» در کشورهای اسلامی وجود می داشت، امروزه شاهد جوانان و مردمان کج راه و بدرفتار نمی بودیم. پس پیداست که کسانی که به تبلیغ دین مشغول اند به تعداد کافی نیستند یا دست کم در فعالیت خود چندان موفق نبوده اند. پس بی راه نیست اگر تبلیغ مذهب اهل بیت علیهم السلام را واجبی عینی بدانیم.

واجب عینی شدن ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام و شناساندن آن به مردم جهان، تا حدودی می تواند چهره و رفتار فعالیت های روزانه ما را نیز تغییر دهد. اگر این مهم را واجب عینی بدانیم در آن صورت لذت جویی از دنیا و حتی پرداختن به امور دنیوی در حدّ ضرورت بی اشکال خواهد بود. مانند روزه دار تشنه ای که از شدت تشنگی دارد جان می دهد و قدری آب دارد که اگر آن را ننوشد از تشنگی هلاک می شود. چنین کسی می تواند روزه اش را که واجب عینی است بشکند و آب بنوشد. این، مفهوم ضرورت است. در این معنا تبلیغ قرآن و اهل بیت علیهم السلام واجب عینی است بر همگان، مگر قدری که از توان انسان خارج باشد و نتواند و نرسد که آن را بجا آورد. در این حال نیز چاره ای ندارد و توان تبلیغ دین در او نیست.

تصحیح شیوه های نادرست زندگی معاصر

امروزه مردم کم و بیش، بیشتر از حدّ ضرورت به دنیای خود پرداخته اند. شیوه ی زندگی غیر مسلمانان از کشورهای غربی و جز آن، به کشورهای اسلامی سرایت کرده و مسلمانان نیز همانند صاحبان عقاید باطل، همه توش و توان خود را مصروف زندگی دنیایی خود نموده اند. این تقلید کورکورانه حتی به شیوه ی زندگی و باورها نیز راه یافته و زن و مرد و پیر و جوان را گرفتار خود کرده است. با این اوضاع چه کسی آموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام را به جهانیان می رساند؟

صد البته تبلیغ دین زحمت خود را به همراه دارد. پاسخ آنکه کدام کار، و کدامین هدف بدون صرف تلاش و زحمت انجام می پذیرد؟ به ثمر رسیدن هر کاری مستلزم صرف زمان و تلاش کافی است. بی ربط نیست که خدای متعال راه رستگاری را سعی و تلاش دانسته و فرموده: «وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا».

پس امروزه تبلیغ دین باید وجهه همت همگان، از زن و مرد باشد. زنان نیز همچو مردان باید تلاش کنند اندیشه قرآن و عترت طاهره علیهم السلام را به جهانیان برسانند. هرکه در این راه تلاش کافی بکند، به تصدیق قرآن مسلماً موفق خواهد شد. گذشته از آنکه انسان اگر بتواند کاری برای بهبود آخرت خود بکند و آن را انجام ندهد، پشیمانی به دنبال خواهد داشت، مطلبی که بارها خدای متعال در قرآن بدان اشاره فرموده و قیامت را روز حسرت عظیم دانسته است. از جمله می فرماید: «وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ؛(7) و آنان را از روز حسرت بیم ده».

نصرت و خذلان اهل بیت علیهم السلام

امید آنکه زنان مؤمن و پارسایی که همپای مردان مؤمن در حوزه های علوم دینی، دانش هایی را که در چهارچوب آموزه های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است می آموزند موفق و پایدار بدارد و آنان را در درس خواندن کوشا و جدی قرار دهد، افزون بر تعلیم این علوم به نشر آنها با قلم و زبان و ابزارها و روش های درست، اهتمام ورزند. این کار نصرت اسلام و رسول خدا صلی الله علیه وآله و قرآن کریم و همچنین نصرت اهل بیت طاهرین علیهم السلام است، و کوتاهی در آن، خذلان به شمار خواهد آمد. خدای ناکرده اگر کسی توانایی نصرت از او برآید اما از یاری اهل بیت علیهم السلام و قرآن کوتاهی و تعلل ورزد، در شمار خاذلان قرار خواهد گرفت. در روایت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره امیرمؤمنان علیه السلام از خدای عزوجل چنین درخواست نموده است: «اللهم انصر من نصره واخذل من خذله؛(8) بارپروردگارا، هرکه او را یاری کند، یاری کن و هرکه از یاری او سر باز زند، خوار گردان».

از این منظر می توان جزئی از یاری مولا، حضرت امیرمؤمنان صلوات الله علیه را شناساندن او به جهانیان دانست. وصایت ایشان، مقام ولایت، و قرآن ناطق بودن و بسیاری فضایل ایشان را به گوش مردم دنیا رسانیدن، یاری ایشان است. و کسی که امیرمؤمنان، حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام را یاری کند، بنا به دعای پیامبر خدای متعال او را یاری خواهد کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله کسانی که توان یاری حضرت امیرمؤمنان صلوات الله علیه را دارند ولی از آن کوتاهی می کنند را نفرین کرده است. اگر خذلان خدا که یکی از معانی آن یاری نکردن خدا است گریبانگیر کسی شود، بی گمان نابود و تباه خواهد شد. و چه نفرینی از این بدتر که خدای متعال دست از حمایت و یاری بنده ای بکشد؟ امید آنکه خدای متعال به همه توان و توفیق خدمتگزاری به مکتب اهل بیت علیهم السلام را عنایت بفرماید و بتوان با تلاش و استقامت افزون تر و در گستره ای گسترده تر اندیشه ناب قرآن کریم و عترت طاهرین ـ دو سفارش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ـ را به جهانیان رسانید، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

ــــــــــــــــــ
1. سوره اسراء، آیه 19.
2. سوره تحریم، آیه 11.
3. عبدالسلام بن صالح هروی از حضرت امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: «رحم الله عبداً أحیا أمرنا فقلت له وکیف یحیی أمرکم قال یتعلّم علومنا ویعلّمها الناس فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا؛ خدای متعال بنده ای را رحمت کند که امر ما را زنده نگاه می دارد. به ایشان عرض کردم: چگونه امرتان را زنده می دارد؟ فرمود: دانش های ما را می آموزد و آنها را به مردم آموزش می دهد. مسلّماً اگر مردم خوبی های کلام ما را دریابند، هر آیینه از ما پیروی می کنند» (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص307).
4. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیه وآله، ج1، ص413.
5. سوره مائده، آیه 92.
6. سوره اعراف، آیه 158.
7. سوره مریم، آیه 39.
8. مأة منقبة من مناقب أمیرالمؤمنین؛ منقبت22، ص46.