LOGIN
خبر
shirazi.ir
سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی (جلسه نوزدهم)
کد 5431
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 مرداد 1396 - 1 ذوالقعدة الحرام 1438
«جایگاه تیزفکری و خیال پردازی در ادراک»
 
در روز پنج شنبه 18 شوال المکرم 1438ق (1396/4/22) جلسه نوزدهم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با حضور علما، فضلا و اعضای دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه ی «جایگاه تیزفکری و خیال پردازی در ادراک» پرداختند که به صورت چکیده به بخشی از بیانات ایشان اشاره می گردد.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی محمد وعترته الطاهرین، ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین
 
قاعده: صدای درونی و وجدان، در نهایت ظرافت و آرامی قرار دارد، به این جهت به آسانی می توان آن را به چالش کشید و پشت سر انداخت و البته هیچ هیاهو و سر و صدایی ندارد. در مقابل، صدای مصلحت ها سخت و خشن است و نمی توان آن را نادیده گرفت، چراکه غوغا و سر و صدای فوق العاده ای به همراه دارد.

امیرمؤمنان علیه السلام فرموده اند: «کن لما لا ترجو أرجی منک لما ترجو؛ به آنچه امید نداری امیدوارتر باش از آنچه که امید بسته ای».

همین روایت از رسول خدا صلی الله علیه وآله و امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است.

ـ افراط و تفریط در عملیات ادراکات، حسی به وجود می آورد که به هیچ وجه وجود خارجی ندارد و بدترین فاجعه ی معرفتی می باشد که در زندگی انسان چهره می نماید.

ـ نهادینه کردن ادراک در جنبه ی افراطی ادراک جلوه می نماید و کاهش حواس، نمایانگر جنبه ی تفریطی آن است. از این رو گذرگاه انسان، اموری غیر واقعی و غیر حقیقی، بلکه سراسر وهمی را درک می کند و قدرت درک او وضع و ساخت و ساز، مدرکات کاملاً محسوسی را پی می نهد که می تواند آن را به وضوح لمس کند.

ـ یکم: نهادینه و راسخ کردن ادراک این است که تشنج و بی قراری غیر ارادی در عضله ی چشم به وجود می آورد، بدین گونه که انسان اگر در چیزی که در برابر دیدگانش قرار دارد مدت طولانی بنگرد اطراف آن شیء در برابر دیدگانش به صورت غیر منتظره و تدریجی متلاشی می شود. ولکن به حال خود باقی نمی ماند و به نقطه کور منجر نمی شود و در این حالت عملیات متلاشی به جذب اطراف آن می انجامد. مثلاً اگر آن نقطه دید نوشته ای باشد، خطای دید در برخی از حروف صورت می گیرد و طبیعتاً این روند ادامه می یابد تا تمام ادراکات روزانه را شامل شود.

ـ دوم: وقتی حواس فروکش کند حالتی از سستی دست می دهد که به تدریج بالا می گیرد، به گونه ای که به هیجان بدل می شود، که سبب می شود فرد اشباحی را ببیند که غالباً به صورت ادراکاتی ملموس و محسوس خودنمایی می کند. به عنوان مثال، در فاجعه ی فرو ریختن معدن «لنجیدِ» آلمان در سال 1963 میلادی بیش از ده تن از کارگران معدن و معدنچیان به مدت دو هفته در عمق 55 متری زیر زمینِ تاریک محبوس شدند. پس از نجات یافتن معدنچیان یکی از آنان از تخیلات خود در اعماق تاریک زمین پرده برداشت و می گفت: باغی می دیدم سراسر درختان سیب و نخلستان که دارای مرغزار سرسبز بود و گاوهایی در آن مشغول چرا بودند و مردمی را می دیدم که آنان را نمی شناختم. این مناظر به صورت طبیعی در برابر دیدگانم جلوه گری می کرد.

ـ هر امر خشن مثبت یا منفی باشد که در زندگی بروز می کند، اگر با غوغا و هیاهو همراه شود سه عنوان را به صورت ترتیب و تسلسل، در پی دارد:

1. جلب توجه به گونه ای غیر ارادی و خودجوش است؛ پس هرچه غوغا و جنجال و هیاهو و نعره و فریاد بیشتر و شدیدتر باشد لزوماً پژواک و بازخورد آن در جلب توجه و ادراک، بیشتر و نهادینه تر است.

2. اندازه ی تفاعل و توجه و اهتمام ورزیدن بر درجه ی توجه امور و مسائل محرکِ آن مترتب است.

3. اهتمام و مرتبه ی تفاعلی بودن آن به صورت مانعة الخلو به دو چیز مترتب است:

1) پذیرش، تن دادن و سر فرود آوردن، سپس سازگاری و تحول.

2) دشمنی و اختلاف، کینه توزی، تعارض، سپس رویگردانی و سرکشی.

ـ در برابرِ امر خشن دارای هیاهو و غوغا با ابعاد سه گانه ی آن (جلب توجه، تفاعل، پذیرش و سرکشی) آرامش و نجواگونه سخن گفتنِ سلبی و ایجابی قرار دارد که هیچ انگیزش و توجهی در پی ندارد، هم چنانکه امر خشن زمینه ی تفاعل و توجه را دربر دارد. و لزوماً این گونه است که اولاً امر پذیرش و سازگاری، و ثانیاً تعارض و رویگردانی و سرکشی را به تعویق می اندازد.

ـ مردم هماره در ستایش و نکوهش از حد اعتدال گذشته و مبالغه می کنند، چون این مبالغه در دو عرصه ی منافع و مفاسد، هیاهوگر و غوغا سالار است. از دیگر سو آنان از ستایش و نکوهش می کاهند، چون در منافع و مفاسد از غوغا و هیاهو دور است. این افراط و تفریط بزرگ ترین مانع بوده و زندگی را دستخوش رخنه و چندگونگی می کند. از این رو نباید به مسائل غوغا سالار و هیاهو آفرین چندان توجه کرد، بلکه باید به امور پیراسته از هیاهو ـ که از طریق آن می توان به زندگی [مطلوب و خوب] رسید ـ پرداخت و اهمیت ورزید.

چند مثال

1. جبهه گیری آگاهانه ضد برخی نژادها و دسته هایی از جامعه و جز آن، که هیاهوی فوق العاده ای در انجمن ها و محافل جهانی و سازمان های حقوق بشری پدید می آورد، مانند جبهه گیری علیه سیاه پوستان و رنگین پوستان در تمام امور زندگی و اجتماعی است که تبعیض نژادی خوانده می شود.

در مقابل، جبهه گیری ناآگاهانه اما جانبدارانه، منفعت گرایانه و مصلحت اندیشانه وجود دارد که به سود برخی از نژادها، خویشاوندان و دوستان است که نژادپرستی ناآگاهانه خوانده می شود و با ماهیت انگیزه های مالی، اجتماعی، بهداشتی و... شکاف طبقاتی به وجود می آورد.

2. ضررهای پر هیاهو که از سوی طاغوتان سفاک و آدمکش مانند: صدام حسین، صلاح الدین ایوبی، حجاج بن یوسف ثقفی و جز آنان به هر صورتی بر ضد شیعیان اعمال شده و می شود. قابل توجه است که این مظالم در مقابل عملکرد برخی فقیهان، اندک تأثیری بر مذهب تشیع نگذاشته است؛ همان فقیهانی که امام صادق علیه السلام درباره شان می فرماید: «هم اضرّ علی ضعفاء شیعتنا من جیش یزید علی الحسین بن علی علیه السلام؛ تباهی و ضرر آنان بر ضعیفان از شیعیان از لشکر یزید بر حسین بن علی علیه السلام زیانبارتر است».

3. ضررهای پرهیاهو، مانند: مرگ یک کودک اما خاموش و به دور از غوغا و سر و صدا. در قبال میلیون ها آمیزش جنسی که اسپرم از بین می برند.

4. حوادث فاجعه بار ناشی از: سیل، زلزله، سونامی، ریزش کوه، رانش زمین و امثال آن، به هیچ وجه جایگاه و کرامت انسانی را خدشه دار نمی کند، در مقابل، نداشتن گذشت و چشم پوشی مهم ترین عوامل نابود کننده ی کرامت انسانی است.

5. مفاسدِ غوغا آفرین در جوامع انسانی؛ که رهاورد کانون های تروریستی، تاجران مواد مخدر، دسته ها و گروه های خلاف کار و مرتکبان خشونت و جرایم است که در جای جای جهان رخ می دهد در مقابل مفاسدی است که از سوی شاهان و شاهزادگان، حاکمان، نوادگان و دیگر بستگان سببی و نسبی و نزدیکان آنان صادر می شود.

خدای متعال درباره ی آنان فرموده است: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا؛ آن گاه پس از آنان جانشینانی به جای ماندند که نماز را تباه و از هوس ها پیروی کردند و به زودی [سزای] گمراهی [خود] را خواهند دید» (مریم/59).

لفظ «أَضَاعُوا» که در این آیه ی کریمه آمده است، تعبیری بسیار دقیق است. «خَلَفَ؛ جانشینان» همان هایی اند که در انتظار فرصتی برای تباه و نابود کردن هر چیزی هستند، ولی دیگران و دشمنان نمی توانند چندان زیانی برسانند. نظر گوینده بر این است که ممکن است حُسن شهرتِ چند صد ساله با رفتار و عملکرد این فرزندان و نوادگان، یک ساعته بر باد رود.

6. زیان ناشی از سوی برخی از وکیلان و وابستگان به نهاد مرجعیت که واکنش و غوغایی به شدت منفی در پی داشته باشد، در مقابل تزلزل ها و ضعف مدیریت در به کارگیری منابع مالی و انسانی به دور از هیاهو قرار می گیرد.

نتیجه:

مهم ترین و بیشترین موارد الهام بخشی، در افرادِ نگران ظهور پیدا می کند و بیشترین خشم آفرینی ها از سوی کسانی بروز می کند که در زندگی بیشتر، مصدر منافع باشد.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.