LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مشروح بیانات حضرت آیت الله العظمی شیرازی در گردهمایی عظیم مبلغان؛"
شعائر حسینی امتداد سیره ی علوی
کد 5626
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 06 مهر 1396 - 7 محرّم الحرام 1439
مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در آستانه فرارسیدن ماه محرم الحرام 1439ق، در شامگاه یکشنبه 25 ذی الحجه سال 1438ق (1396/6/26) سخنانی را در حضور جمعی از علما، فضلا و مبلغان ایراد فرمودند که مشروح بیانات مرجع عالیقدر بدین شرح می باشد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
ماه اندوه و هدایت

یک بار دیگر ماه محرم الحرام و صفر، ماه اندوه و رنج اهل بیت علیهم السلام و مؤمنان و دوستداران این خاندان پاک از راه می رسد تا جامه عزا بر اندام هستی بپوشاند و چشمان خاکیان و افلاکیان را خون فشانِ سوگ سرور آزادگان، حضرت ابا عبدالله الحسین و فرزندان و یاران و خاندان آن حضرت کند. این مصیبت بزرگ و جانسوز را به مقام رفیع امامت و عصمت، حضرت مهدی موعود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به همه مسلمانان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نمایم.

دنیا را ظلم گرفته است و مسلمانان و مستضعفان، به ویژه شیعیان و مردان و زنان با ایمان تحت گونه های ستم قرار دارند. لذا از همگان درخواست دارم ضمن ادای تکلیف، دست نیاز به درگاه خدا فراز کنند و قامت خضوع و تضرع و بندگی در پیشگاه حضرتش خم کنند و ظهور آقا را از او بخواهند تا با قدوم شریفشان دامنه اندوه و رنج و زحمت و غصه را از جامعه برچینند و آرامش و امنیت را برای جامعه بشری به ارمغان آورند.

آموزه ای از زیارت امام حسین علیه السلام

در یکی از زیارت های حضرت سیدالشهدا علیه السلام آمده است: «والسبیل الذی لا یختلج دونک؛ و خواستار راهی هستم که در آن تردید نداشته باشم و با تو همراه باشد».

زیارت های مقدسه امام حسین علیه السلام بسیار است. مرحوم شیخ عباس قمی قدس سره هفت زیارت را از آن حضرت در مفاتیح الجنان آورده است که بندِ پیش گفته در اولین آن زیارت هاست. مرحوم اخوی (مرجع راحل حضرت آیت الله العظمی سید محمد حسینی شیرازی قدس سره) نیز در کتاب شریف «الدعاء والزیارة» نوزده زیارت مطلقه برای آن امام همام برشمرده و نقل کرده است که بند فوق در زیارتِ دوم از این مجموعه زیارات آمده است.

مرحوم شیخ صدوق رضوان الله علیه در کتاب «من لا یحضره الفقیه» خود این زیارت را آورده و بیان داشته است: «از آن جهت تنها این زیارت را در کتاب خود آورده ام که از لحاظ سند و روایت، نسبت به سایر زیارت ها صحیح تر است و همین بین من و خدای من برای نقلِ آن حجت است».

عنایتِ راهیافتگی

این زیارت را که از امام صادق علیه السلام روایت و نقل شده است چند تن از اصحاب آن حضرت که در محضر ایشان بوده اند نقل کرده اند. سفارش من به همه کسان دارای اهلیّت این است که یک بار هم شده باشد این زیارت را با دقت و تأمل بخوانند و به معنای آن توجه کنند. علمای بزرگ شیعه بخش هایی از این زیارت را برگزیده و درباره آن مطالبی نوشته اند. توجه داشته باشیم که مطالبی از حضرات معصومین علیهم السلام در این زیارت آمده است که منحصر به فرد و خاصّ امام حسین علیه السلام می باشد و مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی، شیخ صدوق، شیخ طوسی و دیگران آن را نقل کرده اند. سزاوار است انسان این زیارت را با دقت و توجه بخواند.

یک جمله این زیارت این گونه است که می فرماید: «والسبیل الذی لا یختلج دونک؛ و خواستار راهی هستم که در آن تردید نداشته باشم و با تو همراه باشد».

در این باب علمای بزرگ شیعه مطالبی دارند که در صدد پرداختن به آن نیستم، ولی به جهت توجه دادن به کسانی که از معنای این عبارت اطلاع ندارند، معنای تحت اللفظی آن را بیان می نمایم. در این زیارت، امام معصوم علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام فرموده اند: «والسبیل الذی لا یختلج دونک».

لفظ یختلج به معنای بی قراری، اضطراب، یک گام به جلو رفتن و یک گام به عقب کشیدن است. در این عبارت از خدای متعال خواسته می شود که: بارخدایا! راهی و مسیری برای من مقرر و معین فرما که در رسیدن به امام حسین علیه السلام یاری مان کند. درباره ی «دونک» بعضی از علما بر آنند که مراد، قبل از فرا رسیدن مرگ است؛ چراکه شیعیان قبل از مرگ، امامان معصوم علیهم السلام از جمله امام حسین علیه السلام را می بینند.

پدر علامه مجلسی و برخی دیگر از علمای بزرگ گفته اند که مراد انجام وظیفه ای است که در این دنیا بر عهده ی من گذاشته شده است تا در آن دچار اضطراب و بی ثباتی و تردید نشوم، گاهی جلوتر نروم و گاهی عقب نمانم و دستخوش گفتارهای متفاوت در این باره نشوم.

سیدالشهدا علیه السلام میزان اعمال

قبل از واقعه عاشورا نیز این مسائل و رویکردها بوده است، به این معنا که عده ای به وسیله امام حسین علیه السلام بهشتی شده و به بهشت می رفتند و عده ای هم به علت عمل نکردن به وظایف، عمدی یا به جهت جهل تقصیری دوزخی شده و به وسیله مخالفت و ضدیت با آن حضرت جهنمی می شدند. بعدها و در زمان غیبت صغری نیز همین وضعیت بوده است. در کتاب بحارالانوار و دیگر منابع آمده است در دوره ی غیبت صغری درباره ی شخص امام حسین علیه السلام اضطراب و نااستواری عجیبی وجود داشت که مطالب و قصه هایی از آن دوران نقل شده است و از ناحیه ی مقدسه نیز توقیعاتی در این زمینه وارد شده است. این وضعیتِ نابسامان و پر اضطراب تا به امروز ادامه دارد. لذا در این بخش از زیارت آن حضرت می خواهیم که عنایت فرموده و ما را استوار سازد و از تزلزل و نااستواریِ در این راه ـ که به توفیق الهی از آن برخورداریم ـ دور سازد و هرگز دچار شک و تردید نشویم.

ویژگی امام حسین علیه السلام

بارها عرض شده است و مجدداً عرض می کنم که چهار نفر از امام حسین علیه السلام برتر هستند: جدشان رسول خدا صلی الله علیه وآله، پدر بزرگوارشان حضرت علی علیه السلام، مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه سلام الله علیها و برادر بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه السلام، اما با تأمل و درنگ در احادیث قدسیِ خدای عزوجل، روایات حضرات معصومین علیهم السلام و تاریخ، آنچه درباره ی امام حسین علیه السلام ذکر شده در مورد هیچ کس نیامده است، از این جمله همین بخش از زیارت است که درباره رسول خدا، امیرمؤمنان، حضرت فاطمه و امام حسن مجتبی علیهم السلام هم نیامده است.

خدای متعال همه گونه امتحان دارد و آزمون بزرگ حضرتش، برای همه ی بشریت ماجرای امام حسین علیه السلام و شهادت اوست. آنچه در احادیث قدسیِ خدای متعال آمده است غالباً به شهادت ایشان مرتبط است و در باب ولادت، زندگی، مقام و آخرت آن حضرت نسبت به شهادت ایشان بسیار اندک و ناچیز است، زیرا شهادت آن حضرت یک آزمون سخت و بزرگ بوده و هست و خواهد بود.

یک نکته ی ادبی و ظریف در این بخش از زیارت حضرت وجود دارد که علما برای مشخص کردن آن وقت صرف کرده اند و آن این است که واژه ی «والسبیل» به فتح «ل» و به کسرِ آن خوانده می شود و درباره ی این که به کدام جمله ی قبلی عطف می شود مطالبی ایراد داشته اند و این که مراد امام صادق علیه السلام از بیان این مطلب چه بوده است؟ بیاناتی فرموده اند.

از آن جمله است: اضطراب و تزلزلی که در راه امام حسین علیه السلام برای بسیاری از مردم به وجود می آید، از آن در امان بمانم. این، مراد امام صادق علیه السلام از این بیان است.

فرصتِ پیش رو

معرفی اسلام و بیان واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات، مباحات و تمام احکام آن در هر مکان و تحت هر شرایطی وظیفه است، ولی ماه محرم و ماه صفر ویژگی خاص دارد زیرا فضا و موقعیت مناسب تری است برای دو امر و چندی دیگر این فرصت سپری می شود. حال بعد از به پایان رسیدن فرصت و موسم آن باید افراد، خود را مورد بررسی بگذارند که چه کار کرده اند و از این فرصت چه بهره هایی برده اند؟ یکی از بایسته های این فرصت آن است که وظیفه ی خود را بشناسند و آن این است که گرفتار تزلزل و سردرگمی نشوند.
 
دیگر این که باید دو مطلب دیگر مورد توجه قرار گیرد، یکی این که چرا امام حسین علیه السلام شهید شدند و «ان شاء الله أن یراک قتیلاً؛ خدا اراده فرموده است تو را کشته ببیند» از چه روست؟ 

حکمت و فلسفه ی شهادت امام حسین علیه السلام در این سخن حضرت (که زبان حال حضرتش می باشد) ظهور پیدا کرد که فرمودند: «ان کان دین محمد لم یستقم، الا بقتلی فیا سیوف خذینی؛ اگر دین محمد جز با کشته شدنم قوام و پایایی نمی یابد، پس ای شمشیرها مرا فراگیرید».

هدف امام حسین علیه السلام از شهادت، حاکم شدن احکامِ دین اسلام بود، اما آیا این بایسته تحقق یافته است؟ در کجا و چه مقدار؟

چند تن از مراجع متوفی و موجود تشریف آورده بودند. یکی از کتب قوانین کیفری یکی از کشورهای اسلامی را در دیدارهای مختلف به ایشان نشان دادم. این کتاب در هزار نسخه چاپ شده بود. از آنان خواستم که مقدمه ی کتاب را مطالعه کنند. در مقدمه ی کتاب آمده بود که قوانین تدوین شده در این کتاب را از قوانین کیفری فلان کشور غربی گرد آورده ایم.

یکی از آن بزرگواران به من فرمودند: مشکل در همین حدّ است؟ کدام قانون ما درست است؟ آن گاه فرمودند که من فلان طرح را عملی کردم.

به ایشان گفتم: سعی تان مشکور، اما شما در همین اندازه یا بیشتر توان داشتید؟ و پاسخی نشنیدم.

آن گاه فرمودند: امروز همان روزی که درباره ی آن آمده است: «لا یبقی من الإسلام الا اسمه؛ از اسلام جز نامی باقی نمی ماند».

این مسئولیت بر عهده ی سیدالشهدا علیه السلام بود تا اسلام را پایداری و ماندگاری بخشد، لذا خدای مهربان او را شهید می خواست.

خودِ آن حضرت هدف از قیام خود را تبیین کرده و فرمودند: «وأسیر بسیرة جدّی وأبی علی بن ابی طالب؛ تا به سیره ی جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم».

امام حسین علیه السلام از آن رو از دنبال کردن سیره ی جد و پدر خود سخن گفتند که در آن روزگار معاویه بر جان و مال و هستی مردم مسلط شده بود و در جنایت از هیچ کاری فروگذار نمی کرد و به دیگر بیان یک داعشی تمام عیار بود. معاویه در مدت بیست سال حکومت خود، طی چند روز سی هزار نفر را کشت و سوزاند، آن هم بی هیچ جرم و جنایتی، بلکه تنها به این علت که مخالف او بودند و از سیاست های او نارضایتی داشتند آنان را به کام مرگ فرستاد. روشن باشد که این قربانیان شورشی نبودند و بر ضد معاویه قیام نکرده بودند، بلکه تنها و تنها معارضان سیاسی بودند. یک مخالف سیاسی، افزون بر خودش فرزندان و خویشاوندانش نیز کشته می شدند.

امام حسین علیه السلام با مقام عصمتی که داشتند آینده را می دیدند و برای سامان دادن به نابسامانی های جامعه ی اسلام و مسلمانان قیام کردند.

در مقابل حکومت امیرمؤمنان علیه السلام قرار دارد که در تمام قلمرو حکومتی ایشان حتی یک کشته ی سیاسی وجود نداشت. لذا امام حسین علیه السلام دنبال کردن سیره ی حکومتی ایشان را مطرح کردند تا بر تمام جامعه ی بشری همه ی روزگاران اتمام حجت کرده باشند.

استمرار مسئولیت ها

در این موسم از سال، یعنی ماه محرم و ماه صفر جدای از علمای بزرگوار و فضلا و حوزه ها، دیگر قشرها نیز مسئولیت ابلاغ رسالت و اهداف امام حسین علیه السلام را بر عهده دارند، بی تفاوت این که طلبه، دانشجو، فرهیخته، استاد، اهل مطالعه و اهل قلم باشند و حتی توده ی مردم در این زمینه مسئولیت تبلیغ دارند. این امور، واجب های کفایی است که همگی نسبت به آن و در حدّ توان خود وظیفه دارند و در این مسیر باید مقدمات وجودِ واجب را که مطلق واجب است فراهم کنند و آن گونه که باید در این راه بکوشد.

یکی از علما از کشوری مسلمان با ملت مسلمان در همین ماه ذی الحجه نزد من آمد. او می گفت: پسر مرا فقط به علت اعتراض سیاسی به دولت و بدون هیچ جرم و جنایتی دیگر دستگیر کردند و به 120 سال زندان محکوم کردند.

به راستی این اقدام چه مفهومی دارد؟ دریغا که این روش تنها مختص این کشور اسلامی نیست و سایر کشورهای همانند نیز به گونه ای دیگر عمل می کنند که رفتارشان با روح اسلام محمدی و علوی و سیره ی آن پاکان کاملا در تضاد و تناقض است.

این ماه محرم و ماه صفر فرصت و موقعیت مناسبی است برای تبلیغ اسلامِ پیامبر صلی الله علیه وآله و اسلامِ امیرمؤمنان علی علیه السلام، که امام حسین علیه السلام آن را در دستور کار قرار داده بودند. این که امام حسین علیه السلام بر رفتار به سیره ی جدشان رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام تأکید داشتند ممکن است به این جهت بوده که شاید یک وقتی تشکیک و شبهه افکنی کنند که مراد ایشان از علی، کسی غیر از امیرمؤمنان علیه السلام بوده است، لذا نام مبارک ایشان همراه با عنوان «پدرم» ذکر کردند.

این حقیقت جالب را باید به همه ی جهانیان رساند و روشن باشد که متأسفانه بسیاری از مسلمانان و حتی جوانان مسلمان در سراسر جهان نیز از آن بی اطلاع هستند.

در این جا بیان یک نمونه ی تاریخی را لازم می دانم که شیخ صدوق قدس سره و بعد از ایشان دیگران نیز نقل کرده اند. البته برخی از این دیگران مغرض بودند و شماری هم شاید متوجه نبودند و به این دلیل ها نکته ی حساس این مقطع تاریخیِ زندگی امیرمؤمنان علیه السلام را حذف کرده اند. این مطلب چند سطری یک دنیا عدالت، سیاست و فضیلت را به نمایش گذاشته است که در تاریخ نمونه ی آن را نمی توان یافت.

ماجرا از این قرار است که در روزگارِ حکومت امیرمؤمنان علیه السلام معاویة بن ابی سفیان بخشی از گستره ی حکومتی آن حضرت را جدا و بر آن فرمانروایی کرد، که شام نام داشت.

شایان توجه است که دامنه ی حکومت امیرمؤمنان علیه السلام بسیار گسترده بود و تا قلب افریقا و قلب اروپا را دربر می گرفت و به حسب تقسیمات جغرافیایی امروز ده ها کشور را شامل می شد و فقط شام در دست معاویه قرار داشت که حدود یک درصد کل سرزمین های تحت حاکمیت امیرمؤمنان علیه السلام را دربر می گرفت.

معاویه طی نامه ای به ابوموسی اشعری از او خواست که در مورد مسأله ای که پیش آمده است، نزد علی بن ابی طالب علیه السلام برود و جوابش را از او بگیرد، چراکه قاضیان شام پاسخ آن را نمی دانند. مسأله این بود که «إن رجلاً وجد رجلاً علی زوجته؛ مردی مرد دیگری را با همسر خود دید» تکلیف چیست؟

امام علیه السلام فرمودند: «إن هذا لیس بأرضنا؛ چنین چیزی در سرزمین (حکومت) من نیست، کجا رخ داده است؟

ابو موسی اشعری گفت: معاویه از شام به من نامه نوشت و از من خواست این مسأله را از شما بپرسم.

امام علیه السلام به صراحت اعلام کردند که چنین پدیده ی شومی در کل گستره ی تحت حکومتشان وجود ندارد. حال ببینیم یک کشور اسلامی وجود دارد که این پدیده ی دهشتناک در آن رخ ندهد؟! کشورهای غیر اسلامی که جای خود دارد.

متأسفانه بدخواهان و غرض ورزان، جمله ی «إن هذا لیس بأرضنا» را از این قصه حذف کرده اند.

اگر کسی و حاکمی از نوع عامه ی مردم چنین ادعایی بکند، گفته اش را نتیجه ی بی اطلاعی می دانیم، اما امیرمؤمنان علی علیه السلام چنین فرموده اند و در منابع حدیثی و تاریخی این مطلب روایت شده است. به راستی ایشان چگونه حکمرانی را اداره می کردند که چنین پدیده ی زشت و نکوهیده ای در سرزمین شان به گستردگی خاورمیانه تا عمق افریقا و عمق اروپا رخ نمی داد؟!

این رفتار زشت زمانی صورت می گیرد که فرد نیاز داشته باشد، در عین حال امیرمؤمنان علیه السلام به گونه ای حکومت کردند که حتی یک مورد از این قبیل در حکومتشان رخ نداد. تمام نیازها تأمین بود و همگان خانه، کار و درآمد داشتند و اگر فقیری وجود می داشت نیازش برطرف می شد.

ما وظیفه داریم و بایسته و شایسته است که این سبک حکومتی و مدیریتی را به جهان معرفی کنیم و اعلام بداریم که می خواهیم جهان از این گرفتاری ها، نابسامانی ها، فساد و ظلم رهایی یابد. البته راه رسیدن به این مرحله هموار و آسان است، به این معنا که ببینیم امیرمؤمنان علیه السلام آن گستره ی بزرگ و پر دامنه را چگونه اداره می کردند که به طور قاطع فرمودند: «ان هذا لیس بأرضنا؛ این، در سرزمین ما رخ نداده است».

مسلم این است که امام علی علیه السلام دست پرورده ی مکتب ناب رسول الله صلی الله علیه وآله بوده و آموزه ها و رهنمودهای آن بزرگوار را که ریشه در قرآن کریم دارد به مرحله ی عمل درآورده بودند.

نقص در قانون

حدود ده سال قبل که قانون اساسی عراق تازه تهیه شده بود، چندین گروه چند بار آن را نزد من آوردند تا درباره ی آن نظر بدهم. مطالبی بیان داشتم از جمله گفتم: عراق کشور اسلامی یا غیر اسلامی است؟ ملت آن که مسلمان هستند و به عنوان یک کشور اسلامی معروف است. با این حال سراسر این قانون را بررسی کردم، ولی چیزی درباره ی «لا ضرر» و «لا حرج» در آن نیافتم، چرا چنین بی توجهی و غفلت شده است؟ امری که در قرآن کریم آمده است، آن جا که می فرماید: «وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ؛ و در دین بر شما سختی قرار نداده است».

برخی از آنان که قانون دان بودند، پرسیدند: لا ضرر ولا حرج چیست؟

پاسخ دادم: قواعدی است که هم در قرآن کریم و هم در روایات آمده است و تمام فرقه های مسلمانان در تمام منابع تفسیری و حدیثی خود، آن را آورده اند، و بر آن اتفاق نظر دارند و این قواعد نه فقط به عبادات، بلکه به معاملات، امور حکومتی، حاکمان، ملت ها و سایر احکام نیز مرتبط است.

باید برای این قواعد بیشتر تبلیغ شود. متأسفانه در قانون اساسی و قانون عمومی کشورهای اسلامی این قواعد قرآنی و اسلامی دیده نمی شود، در حالی که صدها کتاب فقهی و اصولی به دست علما نگاشته شده است که به این قواعد پرداخته اند. برای ما که کشورهای غیر اسلامی را به عمل و قانونی کردن این قواعد دعوت می کنیم بسیار دردمندانه است که در کشورهای اسلامی اثری از آن نمی بینیم.

بدانیم که قانون برای رفاه جامعه ی بشری وضع شده است، نه این که بشر برای قانون خلق شده باشد و این قواعد لا ضرر و لا حرج برای رفاه بشر است. در کشورهای غیر اسلامی اگر یک ماده ی قانونی بر ضد مردم و چونان مشت آهنین با آنان رفتار کند باید لغو شود. اگر قانون برای سرکوب مردم وضع شده است که چونان پتک بر سر آنان کوفته شود، در اسلام چنین چیزی نیست.

به تمام معنا باعث شرمساری است اگر قوانین و احکام اسلام در کشورهای اسلامی مورد توجه نباشد و به آن عمل نشود، ولی از غیر مسلمانان بخواهیم به آن عمل کنند. به هر حال کسانی که در کشورهای غربی و غیر اسلامی زندگی می کنند، آنان را به عمل احکام و قوانین حیات بخش اسلام فرا خوانند. ماه محرم و صفر فرصت خوبی است و می توان با استفاده ی همه جانبه و بهینه از آن، این هدف مقدس را تحقق بخشید و جهانیان را با الگوی والا و سربلند حکومت پیامبر صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام آشنا کرد و با عملی کردنِ آن جهانیان را به آن فرا خواند. امام حسین علیه السلام این دروازه را گشودند، پس مبادا فرصت موجود را از دست بدهیم و هرکس در توان خود کاری نکرده باشد. اگر کسی راه و روشِ تبلیغ را نداند، به گفته ی فقیهان فرا گرفتن آن واجب کفایی است. لذا احکام و آموزش را باید فرا گرفت و منتقل کرد.

شکی نیست که دولت ها و حکومت های اسلامی و مسلمانان در این قضیه مسئولیت سنگینی دارند؛ چراکه اختیارات فراوان دارند و قدرت عملشان بیشتر است و از تمام امکانات مادی و معنوی برخوردارند.

علما که توان تحقیق و ارائه ی معلومات و دانش را دارند، مسئولیت شان نیز سنگین تر است، اما به فرموده ی رسول الله صلی الله علیه وآله همگان و هرکس به سهم و بر اساس توانمندی خود مسئولیم، چنان که فرموده اند: «کلکم راع وکلکم مسئول عن رعیته؛ همگی تان سرپرستانید و همگی تان نسبت به زیردستان خود مسئولید».

دعوت جهان به حکومت علوی

قرآن کریم در موارد متعددی عبارتِ «البلاغ المبین؛ تبلیغ روشن و ابهام زدا» آورده است. این فراتر از دعوت و تبلیغ است، بلکه به گونه ای از تبلیغ امر می کند که حجت را بر همگان تمام کند و مخاطبان آگاهی یابند تا در قیامت عذر ندانستن و نشنیدن را نداشته باشند و به فرموده ی قرآن کریم «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ؛ تا برای مردم پس از [فرستادن] پیامبران در مقابل خدا [بهانه و] حجتی نباشد» و می فرماید: «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ؛ بگو: برهانِ رسا ویژه ی خداست».

باید در تبلیغ به گونه ای عمل کرد که جامعه به باور برسد و در این راه صِرف گفتن کارساز نیست و البته اگر مردم به باور برسند و عمل نکنند، در قیامت بهانه و عذری از آن ها پذیرفته نخواهد شد و کسی مسئول ندانستن آنان نیست.

اگر امروزه شاهدیم که فساد و گمراهی جهان را گرفته است نتیجه ی وجود هزارها و ده ها هزار شبکه ی ماهواره ای است. از این رو حسینی ها، علوی ها، محمدی ها، فاطمی ها و صاحب الزمانی ها باید حقایق را به جهانیان برسانند. توجه داشته باشیم که امام حسین علیه السلام برای تبلیغ اسلام ناب محمدی و علوی شهید شدند و برای تبلیغ رسالت نیاز به مبلّغ داشتند و آن مبلغان کسی نبودند جز عقیله های خاندان عصمت و طهارت، یعنی دختران پیامبر. اینان به اسارت رفتند، از دشمن کتک خوردند، گرسنه ماندند و مورد ستم قرار گرفتند تا مقداری از «البلاغ المبین» تحقق یابد.

غفلت نکنیم

در روزگار ما چنین مشکلاتی وجود ندارد و همگان در این زمینه مسئولیت داریم. امروز که فرصت هست باید کاری کنیم که در روز قیامت بهانه های زحمت و حرج و سختیِ کار خریدار ندارد و هیچ توجهی به آن نمی شود. به هر حال زحمت و حرج و سختی در تمام کارها وجود دارد و فقط در مواردی استثنا شده است.

یکی از مراجع گذشته در عراق بودند که من بارها با ایشان دیدار کرده بودم. ایشان در رساله ی عملیه ی خود «امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به منتفی بودن ضرر» ذکر کرده بودند. انتفاء ضرر مربوط به فروع است و چنین امری در اصول دین موضوعیت ندارد.

شهیدان امر به معروف و نهی از منکر

در طول تاریخ، پیامبران و مصلحان را کشتند، اما اینان از وظیفه و مسئولیت خود روی برنتافتند و به پای امر به معروف و نهی از منکر ایستادند. امام حسین علیه السلام و یاران شان برای امر به معروف و نهی از منکر شهید شدند. اگر اینان دست روی دست گذاشته و سکوت و بی تفاوتی بر می گزیدند کشته نمی شدند.

امام حسین علیه السلام نیز در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شدند و خود نیز فرمودند: «ارید أن آمر بالمعروف وانهی عن المنکر؛ می خواهم امر به معروف کنم و از منکر بازدارم».

این جا یک پرسش خودنمایی می کند و آن این است که امر به معروف و نهی از منکر چه جایگاهی دارد که امام حسین علیه السلام و فرزندان و برادران و یارانش در راه عملی کردن آن کشته می شوند؟! توجه داشته باشیم که امام حسین علیه السلام در جهان همتا نداشتند و این عظمت امر به معروف و نهی از منکر را نشان می دهد.

آری، وقتی که مسأله ی اصول دین و برپایی و استواری اسلام در میان باشد باید تا شهادت و فدا شدن در راه دین پیش رفت. موضوع تبلیغ نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد و هرکس در حدّ توان خود باید در این راه و برپایی این فریضه ی الهی بکوشد و از هیچ تلاشی فروگذار نکند.

دوم، مسأله ی شعائر مقدس امام حسین علیه السلام است که ماه محرم و ماه صفر بهار آن است.

امام زین العابدین علیه السلام عاشورا و همه ی ستم ها و تنگناهای آن را با تمام وجود لمس کردند و سختی های اسارت تا شام و در شهر شام را تحمل کردند، چراکه این موارد، از جمله خطبه ی مشهور وی در شام و در مجلس طاغوت زمان یزید بن معاویه، مقدمه ی وجود بود که باید در آن جا و موقعیت مطرح می کردند. مطرح کردن شعائر مقدس امام حسین علیه السلام نه به گفته ی من که به حکم وظیفه و شرع همگانی است و باید مطرح شود و در همه جای این جهان گسترش بیابد و البته تمام اشکال آن مدنظر و بایسته ی مطرح شدن است.

در نیم قرن اخیر کشورهای اسلامی دچار آشفتگی و نابسمانی سیاسی داخلی شده اند و در نتیجه میلیون ها مسلمان، به ویژه شیعیان، کشور و سرزمین خود را رها کرده اند و در کشورهای غیر اسلامی اقامت گزیده اند. به لطف خدا اینان موفق شده اند در کشورهای محل سکونت خود حسینیه، مسجد، مؤسسه های دینی و خیریه هایی تأسیس کرده و از این رهگذر به قضیه و شعائر مقدس سیدالشهدا علیه السلام خدمت و دامنه ی آن را روز به روز گسترده و گسترده تر کنند. این روش باید با جدیت دنبال شود و در شهر و روستا بایسته است که مؤسسه های مشابهی احداث شود.

مخاطبان حضرات معصومین علیهم السلام

قرآن کریم، پیامبر مکرم اسلام، امیرمؤمنان، امام حسین، دیگر امامان معصوم و حضرت ولی عصر صلوات الله علیهم اجمعین در آیات، پیام ها و خطبه های خود با عنوان «ناس» همه ی مردم را مورد خطاب قرار داده اند و گروه یا دسته ی خاصی را مدّ نظر نداشته اند. به عنوان مثال، قرآن کریم در چندین آیه «یا أیها الناس» آورده است. امیرمؤمنان علیه السلام نیز در موارد بسیاری در خطبه ها و نامه های خود «یا أیها الناس» به کار برده اند و سایر معصومین علیهم السلام هم همین گونه عمل کرده اند. هدف فعالیت ها تمام مردم هستند و شعائر مقدس امام حسین علیه السلام باید در تمامی دنیا گسترش یابد تا همگان با اهداف والای اهل بیت عصمت و طهارت و امام حسین علیهم السلام آشنا شوند. این، واجب کفایی و وظیفه و یکی از مقدمات وجود برای گرایش مردم به اسلام و شعائر مقدس حسینی است.

البته در این مسیر مشکلات و حرف و حدیث وجود دارد که اختصاص به زمان ما ندارد، بلکه در روزگار امام حسین علیه السلام و دیگر امامان معصوم علیهم السلام در زمان غیبت صغری نیز وضع همین گونه بوده است. حضرت زینب سلام الله علیها در روز یازدهم محرم خطاب به امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: «مالی أراک تجود بنفسک؛ تو را چه می شود؟ می بینم گویی قالب تهی می کنی».

آن گاه حضرت زینب سلام الله علیها روایتی از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کردند که فرموده اند: «ولیجتهدن أئمة الکفر وأشیاع الضلالة فی طمسه، فلا یزداد إلّا علوا وأمره إلّا ظهورا؛ و همانا پیشوایان کفر و پیروان گمراهی برای نابودی و محو آن، آنچه در توان دارند به کار بندند امّا [تلاش آنان به جایی نرسیده] و پیوسته اثر این روز و این سرزمین آشکارتر و امر آن بلندی و بالندگی بیشتر خواهد گرفت».

این روایت، در کتاب شریف کامل الزیارات آمده است. پرسش این است که چرا رسول الله صلی الله علیه وآله لام قسم بر سر «یجتهدن» آورده اند. این برای تأکید در وقوع و تحقق قضیه است و اگر جز این می بود نیازی به قسم نداشت، چراکه غیر مسلمانان و کفار رسالت حضرتش را قبول نداشتند تا سخنان ایشان را بپذیرند و مسلمانان به دلیل اعتماد و اعتقاد کامل به پیامبر صلی الله علیه وآله به قسم نیاز نداشتند. مسلم این است که لام قسم در این بیان، تأکید را می رساند و به دلیل اهمیتش مقتضی قسم است. لذا هر مقدار که دشمنان و مخالفان کارشکنی می کنند، همچنان بالندگی می گیرد.

جان سخن، شهادت و مظلومیت امام حسین علیه السلام باید به وسیله ی شعائر حسینی جهانی شود و قدری هم این حالت وجود دارد، اما هنوز جا دارد که در جهان گسترش یابد.

به یاد دارم که حدود 50 ـ 60 سال قبل شعائر حسینی برگزار می شد، اما این گونه گسترده نبود و مثلاً در کشورهای غربی آن قدر کم بود که نمود نداشت. البته امروزه در جهان این شعائر برگزار می شود، ولی بسیار اندک است که باید دامنه آن را گسترده تر و با بایسته ها فاصله را کمتر کرد.

استفاده از فناوری نوین

برای رساندن اهداف مقدس امام حسین علیه السلام و خاندان عصمت و طهارت به جهانیان، باید از فناوری نوین، یعنی رسانه های شنیداری و دیداری استفاده کرد. امروز از این ابزار در قالب شبکه های ماهواره ای به نام اسلام بر ضد اسلام ناب محمدی و علوی و دستگاه حضرت سیدالشهدا علیه السلام تبلیغ می شود. یکی از فعالان و مدیران شبکه های ماهواره ای در سال گذشته برایم نقل کرد که حدود 23000 شبکه ی فعال ماهواره ای وجود دارد. حال باید دید چند شبکه از این تعداد برای نشر فرهنگ و اهداف امام حسین علیه السلام فعالیت دارند و اسلام مبتنی بر «سیرة جدی وأبی علی بن أبی طالب» را ترویج می کنند.

روشن باشد که مراد از اسلام، اسلام حقیقی است نه اسلام اسمی و عنوانی. وانگهی تبلیغات اسمی و عنوانیِ تهی از ماهیت و حقیقت، از صدر اسلام ترویج می شده است. به عنوان مثال در روزگار معاویه و یزید و امثال آن ها اسلامی مسخ شده ارائه می دادند و بر مردم تحمیل می کردند و واقعیت اسلام را چنان که هست از مردم پنهان می داشتند. آن ها با دستاویز قرار دادن سخن پیامبر صلی الله علیه وآله، امام حسین علیه السلام را شهید کردند، به این ترتیب که از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کردند که فرموده اند: «هرکس بر ضد دین خروج کرد او را بکشید» سپس نسبت خارجی بودن به امام حسین علیه السلام دادند و او را کشتند، آن گاه گفتند: «قتل بسیف جدّه؛ با شمشیر جدش کشته شد».

در کربلا در روز عاشورا عمر بن سعد از دین و اسلام استفاده ی ابزاری کرد و به سپاهیان خود فرمان داد: «یا خیل الله ارکبی ودوسی صدر الحسین؛ ای سواران (سپاهیان) خدا، سوار شوید و سینه ی حسین را لگدکوب کنید». بدین ترتیب با بازی کردن با الفاظ، اسلام مجسم را کشتند، «سپاه خدا!!!».

همتی باید

حال که امکانات در دسترس همگان هست و چندان محدودیتی ندارد، جوانان غیرتمند شیعه جنبشی جهانی برای تبلیغ شعائر مقدس امام حسین علیه السلام بیافرینند. اگر حرکت و اراده برای تحقق این هدف وجود داشته باشد قطعاً خدای سبحان نیز یاری خواهد کرد.

مرحوم میرزای شیرازی قدس سره، 130 سال قبل با یک فتوا انگلیسی های اشغالگر را از ایران بیرون راندند و مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی قدس سره در یکصد سال قبل نیز با یک فتوا اشغالگران انگلیسی را از عراق اخراج کردند. در آن روزگار دولت انگلیس با پشتوانه جمعیت یک میلیارد نفری کشور استعمار زده ی چین و هندوستان بر ضد جمعیت ده میلیون نفری ایران و پنج میلیون نفری عراق لشکرکشی کرد و ایران را مورد حمله ی فرهنگی قرار داد و عراق را با حمله ی نظامی به اشغال درآورد. انگلیسی ها با پوشش تجارت تنباکو وارد ایران شدند و کار فرهنگی خود را در آن جا آغاز کردند. نوشته اند که در آن زمان اشغالگران انگلیسی در شهر و روستاهای ایران خانه ی فساد و روسپی خانه به راه انداختند و تبلیغ بر ضد اسلام را آغاز کردند، عوامل تهاجمی انگلیسی چهارصد هزار نفر بودند که فقط در صدد کسب سلطه ی فرهنگی بر مردم بودند.

در آن هنگام مرحوم میرزای شیرازی با صدور فتوایی مبنی بر تحریم تنباکو زمینه ی اخراج انگلیسی ها را از ایران فراهم کردند و در نتیجه اشغالگران که املاک و مستغلات فراوانی را به تصرف درآورده بودند، از ایران رفتند. در ایران جنگ و لشکرکشی نظامی صورت نگرفت، اما معترضان و مؤمنان زندانی و عده ای در تظاهرات کشته شدند.

در عراق وضعیت متفاوت بود، چراکه انگلیسی ها به آن جا حمله ی نظامی کردند. میرزا محمد تقی شیرازی با یک فتوا انقلاب 1920 میلادی مردم عراق را بر ضد اشغالگران سامان دادند و با توجه به بازداشت و اعدام هزاران تن از ملت عراق، این ملت به رهبری و هدایت مرجعیت توانست سرزمین عراق را از لوث وجود متجاوزان پاک کند. در آن ایام متجاوزان یک نفر را در مجاورت خانه آیت الله سید محمد کاظم یزدی اعدام کردند که فتنه ی بزرگ پدید آمد، اما مرجعیت شیعه با قدرت و پایداری خود شوکت انگلیس را در عراق درهم شکست.

در سال 1291ق آمیرزا سید محمد حسن شیرازی وارد سامرا شد. در آن زمان غیر از خانواده ی میرزای شیرازی هیچ خانواده ی شیعی در سامرا زندگی نمی کرد. بعد از 21 سال، یعنی در سال 1312ق میرزای شیرازی مرحوم شدند و میرزا محمد تقی شیرازی به سامرا رفتند و به جای میرزای شیرازی زعامت و رهبری مسلمانان را بر عهده گرفتند و به مدت 23 سال تا زمان انقلاب مردم عراق بر ضد اشغالگران در سامرا ماندند. در تاریخ معاصر عراق آمده است که ایشان از زمان حضورشان در سامرا مجالس و شعائر حسینی را برگزار می کردند.

نقل کرده اند که میرزای شیرازی بزرگ در ابتدای ورود به سامرا پول نداشتند، لذا برای اقامه ی شعائر حسینی پول قرض می گرفتند. دیگر بزرگان نیز همین رویه را در پیش گرفته بودند. قرض گرفتن به خودی خود قدرت است و کارگشایی می کند. چرا مردم برای تمام امور مادی و دنیایی تن به قرض و وام می دهند، اما در قضیه ی حضرت سیدالشهدا علیه السلام و برگزاری شعائر مقدس آن حضرت، بحث «لا ضرر» و «لا حرج» را پیش می کشند؟ این مورد مشمول «لا ضرر» و «لا حرج» نمی شود. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام وقتی که از دنیا رفتند بدهکاری داشتند.

دو تن از علمای بزرگ شیعه، یعنی حاج آقا حسین بروجردی و سید ابوالحسن اصفهانی وقتی از دنیا رفتند بدهکار بودند. از نماینده ی آقای بروجردی در کویت و نماینده ی آقای اصفهانی در کربلا شنیدم که این دو بزرگوار بدهکار از دنیا رفتند. نماینده ی مرحوم آسید ابوالحسن می گفت وقتی ایشان فوت کردند ششصد هزار لیره طلا (سه هزار کیلو طلا) بدهی داشتند.

یکی از سالخوردگان همین محل به من گفت که در روزگار مرحوم آقای بروجردی یک گوسفند به بیست و پنج ریال فروختم. همان زمان یکی از وکلای مرحوم آقای بروجردی نزد من آمد و برای دادن شهریه ی طلاب سیصد هزار تومان پول قرض برای آن بزرگوار خواست. من مبلغ یادشده را از افراد وام گرفتم و برای ایشان فرستادم.

اگر میزان قیمت یک گوسفند 25 ریال باشد، قطعاً سیصد هزار تومان بودجه ی هنگفتی خواهد بود. آن بزرگان فقط برای نیاز حوزه ها و مردم پول قرض می گرفتند و مرحوم اصفهانی تا آخرین روز زندگی خود مستأجر بودند.

سیره ی مؤمنان بر این پایه استوار شده و این در واقع سیره ی پاک معصومین علیهم السلام است. در امور شعائر حسینی، احداث حسینیه و... اگر مال و پول نباشد نباید درجا زد، بلکه باید با قرض گرفتن پول، دست به کار شد و کار را به پیش برد.

اولویت اقامه ی شعائر حسینی

شعائر مقدس امام حسین علیه السلام نباید مورد بی توجهی و بی مهری قرار گیرد. بسیار دیده اید و شنیده اید و دیده ایم و شنیده ایم که افراد مؤمن و با اخلاص، خانه، محل کسب و کار و سایر نیازمندی های خود را فروخته و برای اقامه ی شعائر حسینی هزینه کرده اند. شخصی به من گفت پولی پس انداز کرده بود که هزینه ازدواج پسرش کند. او می گفت که به پسرم گفتم این پس انداز را اگر هزینه ی برگزاری شعائر حسینی کنم، ازدواج تو به تأخیر خواهد افتاد، ولی اگر بخواهی تو را سر و سامان می دهم.

پسرم گفت که فعلاً کار شعائر امام حسین علیه السلام مقدم است.

به هر حال قرض گرفتن یکی از راه هاست که نباید مورد غفلت قرار گیرد، لذا باید در مقام قرض گرفتن و هزینه ی شعائر کردن و باز پس دادن آن برآیید. یکی از علمای گذشته به من می گفت: بیش از یکصد مؤسسه و مرکز علمی و خیریه ای ساخته ام که فقط پول دو تای آن نقد و آماده بود و باقی آن ها با قرض و وام درست شد. بعدها با مطرح کردن بدهی های هزینه شده در ساخت این مؤسسه ها با اهل خیر و متدینان بدهی ها تأمین و تأدیه شد.

بایدها و نبایدها

مهم آن است که شعائر مقدس امام حسین علیه السلام با تمام اشکال و گونه هایش همگانی و فراگیر شود و این، یک مقدمه ی وجود برای تبلیغ اسلام است. لذا هر فردی در حدی که کوتاهی نکرده باشد باید در این راه فعالیت داشته باشد و در صورت لزوم قرض کند. تشویق هم در این مسأله مؤثر و کارساز است تا خواسته ی امام حسین علیه السلام تحقق یابد و اتمام حجت بشود و آنچه را آن روز مهلت محقق شدنش را نیافتند به منصه ی ظهور برساند، آن جا که فرمودند: «أسیر بسیرة جدی وأبی علی بن أبی طالب».

تاریخ و عملکرد، که همان سیره ی آن بزرگوار است باید روزی در سرزمین اسلامی، نه در سرزمینی که حضرتش فرمودند: «هذا لیس بأرضنا؛ این سرزمین ما نیست» حاکم و جاری شود. امید است که همگان برای تحول و اصلاحات در سرزمین های اسلامی و غیر اسلامی همت کنند، تغییری که حاصل آن، حاکم شدن قانون های انسانی باشد و در جایی یک زندانی سیاسی، اعدامی سیاسی و تبعیدی سیاسی وجود نداشته باشد. وانگهی مردم در استفاده از زمین برای نیازهای خود بر اساس این سخن امیرمؤمنان علیه السلام که فرمودند: «الأرض لله ولمن عمرها؛ زمین از آن خداست و کسی که آن را آباد کند» آزاد باشند. همه باید بی دریغ در راه گستراندن همه جانبه ی شعائر مقدس امام حسین علیه السلام کوشا باشیم. توفیق همگان را در این راه از خدای متعال خواستارم، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.