LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مرجع عالي قدر در جلسه درس خارج:"
دامن پاک رسول خدا از ياوه گويي هاي دروغ پردازان وتحريف گران مبراست
کد 928
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 27 فروردین 1385 - 17 ربيع الأول 1427

 

مرجع عالي قدر حضرت آيةالله العظمي سيد صادق شيرازي روز شنبه 16ربيع الاول 1427ق (26فروردين) در جلسه درس خارج خود ـ که در مسجد امام زين العابدين قم برگزار مي شود ـ به مناسبت فرا رسيدن ميلاد رسول رحمت حضرت محمدبن عبدالله صلي الله عليه وآله وامام جعفر صادق عليه السلام برگزار شد، بيانات مهمي ايراد فرمودند.

ايشان در اين گفتار درباره روايات جعلي که در متون روايي گنجانده شده ونيز دروغ ها وتهمت هايي که درباره شخصيت وسيره رسول خدا صلي الله عليه وآله پرداخته شده مطالبي مهم بيان داشتند. متن کامل سخنان ايشان به شرح زير است:

زادروز سرور کائنات وخاتم پيامبران حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه وآله ونواده ارجمندش حضرت جعفربن محمد صادق عليهماالسلام را در پيش داريم. فرارسيدن اين دو مناسبت خجسته را تبريک

مي گويم، چه اين که نبايد ميلاد مؤسس اسلام وميلاد گسترش دهنده آن را در يک روز (هفدهم ربيع الاول) تصادفي واتفاقي دانست. به مناسبت اين روز لازم مي دانم در مسأله اي که به سيره حضرت ختمي مرتبت ارتباط دارد تأملي داشته باشيم تا براي خود وشما برادران ايماني تذکري باشد.

روايتي از رسول خدا صلي الله عليه وآله آمده که راويان سني وشيعي آن را از طرق مختلف نقل کرده اند، به گونه اي که به حد تواتر رسيده است. در اين روايت پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله مي فرمايند: «کثرت عليّ الکذابة وستکثر؛(1) کساني که به من دروغ مي بندند فراوان شده اند و[پس از من] زيادتر خواهند شد». در برخي روايات واژه «بعدي؛ (پس از من)» نيز آمده است.

مقصود از دروغ پردازان نسبت به پيامبر صلي الله عليه وآله کساني هستند که جعل حديث کنند وآن را به پيامبر مکرم اسلام نسبت دهند وآنچه در سيره آن حضرت نبوده به ايشان منتسب کنند. اين دروغ پردازي ها وبستن پيرايه ها به ساحت پاک پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله تأثير فراواني در واژگونه جلوه دادن شخصيت آن حضرت داشت واگر آن را عامل اصلي خودداري غيرمسلمانان از پذيرفتن اسلام ندانيم، به يقين از عوامل مهم اين مسأله به شمار مي رود. دروغ پردازان، پيرايه هايي بر حضرتش بستند که حتي افراد عادي تحمل چنين نسبت هايي را ندارند.

اگر ـ به عنوان مثال ـ يک فرد مسيحي يا يهودي بخواهد از طريق آثار مدعيان مسلماني، اسلام وپيامبر اسلام را بشناسد، بي ترديد به متون روايي شان که آن را صحاح مي خوانند وصحيحش مي دانند ـ مراجعه خواهد کرد. اين سؤال پيش مي آيد که در آن صورت، در صحاح آنان چه خواهد يافت؟ بي ترديد با مطالبي درباره پيامبر صلي الله عليه وآله روبه رو خواهد شد که در نهايت پيامبر صلي الله عليه وآله را از حضرت موسي وحضرت عيسي عليهماالسلام برتر نخواهد يافت، بلکه به نتيجه عکس رسيده، خواهد گفت: اوصافي که در اين آثار از پيامبر صلي الله عليه وآله نقل شده، شايسته انساني عادي نيست، چه رسد به پيامبر!

روايات جعل شده که سيره وچهره اي ناخوشايند از پيامبر صلي الله عليه وآله ارائه مي دهد فراوان است که يکي از آن بسيار، براي جلوگيري از گرايش افراد به اسلام کافي است. اگر اين مشکل ومعضل حل شود چه بسا ميليون ها غيرمسلمان، به اسلام گروند ودگرباره آيت «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛(2) وببيني که مردم دسته دسته به دين خدا درآيند» تحقق يابد.

[در اين جا يکي از پيرايه ها را مرور مي کنيم].

«زيد» غلام وپسرخوانده رسول خدا صلي الله عليه وآله بود. رسم عرب در دوران جاهليت بر اين بود که فرزندخوانده را همانند فرزند حقيقي خود مي دانستند واو را به پدرخوانده نسبت مي دادند وميراثبرِ او

مي شمردند وپسرخوانده چون برادر، براي دختران وپسران حقيقي او مي شد واگر دختر مي بود، در حکم خواهر آنان قرار مي گرفت. اما اسلام ميان فرزندان واقعي وفرزندخواندگان تفاوت قائل شد وفرزندخوانده را جزء محارم قرار نداد وهمسر فرزندخوانده را بر پدرخوانده حرام نکرد وطبق فرمان الهي محرمان را اينگونه برشمرد، چنان که قرآن مي فرمايد: «حُرِّمَتْ عَلَيْکُمْ أُمَّهَتُکُمْ... وَحَلَائِلُ أَبْنَآئکُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِکُمْ...؛(3) مادران تان... وهمسران فرزندان تان که از صلب شمايند، بر شما حرام شده اند». بر اين اساس همسر فرزندخوانده، بر پدرخوانده حرام نشده است.

خداي متعال اراده فرمود اين سنت جاهلي را که در جامعه آن روز ريشه دوانده بود از ميان بردارد وهم به اراده حضرتش مي بايست پيامبر صلي الله عليه وآله در اين امر پيشگام والگو باشد. آن حضرت نيز فرمان خدا را موبه مو عملي کرد، وبا دورانديشي، ابتدا زيد را آزاد کرد، سپس زينب دختر جحش، دخترعمه خود (اُميمه دختر عبدالمطلب) را به همسري زيد درآورد، اما زيد زندگي راحت وخوشي را با زينب نداشت ولذا درصدد طلاق او برآمد. پيامبر صلي الله عليه وآله از زيد خواست تا همسرش را نگاه دارد، اما زيد به دليل عدم تفاهم با همسرش، او را طلاق داد. پس از آن که زينب از قيد زوجيت رها شد، پيامبر صلي الله عليه وآله او را به همسري خود درآورد.

مطلب شايان توجه اين که پيوند اين ازدواج را خداي متعال خود برقرار کرد، آن جا که فرمود: «...زَوَّجْنَاکَهَا؛(4) او را به همسري تو درآورديم». از همين رو زينب بر ديگر همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله تفاخر کرده، مي گفت: از ميان شما تنها منم که خداي متعال پيوند زناشويي ام را با پيامبر صلي الله عليه وآله برقرار نموده است.

اين رخداد، در واقع اتمام حجتي بود تا از حرف وحديث ها جلوگيري شود ونگويند: چگونه رسول خدا همسر فرزندخوانده خود را به همسري گرفت؟ اما با اين حال مي بينيم که منافقان خاموش نماندند!

خداي متعال در اين باره مي فرمايد: «وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِکْ عَلَيْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَي النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَي زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَيْ لَا يَکُونَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَآئهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا؛(5) وآن گاه به کسي که خدا بر او نعمت ارزاني داشته بود وتو [نيز] به او نعمت داده بودي، مي گفتي: «همسرت را پيش خود نگاه دار واز خدا پروا بدار» وآنچه را که خدا آشکارکننده آن بود، در دل خود نهان مي کردي واز مردم مي ترسيدي، با آن که خدا سزاوارتر بود که از او بترسي. پس چون زيد از آن [زن] کام برگرفت [واو را ترک گفت] وي را به نکاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان ـ چون آنان را طلاق گفتند ـ گناهي نباشد، وفرمان خدا صورتِ اجرا پذيرد».

در صورتي که مي بينيم قرآن کريم ماجرايي را به اين روشني وبا ذکر علت وهدف ونيز ويژگي هاي آن مانند «به همسري ات درآورديم» (که فاعل آن خداست) واين که «از مردم مي ترسيدي، با آن که خدا سزاوارتر بود تا از او بترسي» روشن کرده است، اما دروغ سازان وافترا پردازان، دست به کار شده، مطالبي را در کتاب هاي ـ به اصطلاح ـ صحاح وديگر کتاب هاي حديثي خود انباشته اند که هيچ يک از ما وحتي فرومايه ترين افراد حاضر نيست به آن تن دردهد ونمي پذيرد چنين مطالبي را به او نسبت دهند.

آنان آورده اند: «...رآها فأعجبته؛ پيامبر، او (زينب) را ديد وشيفته اش شد...» زيد نيز از زينب رويگردان شد واو را طلاق داد تا پيامبر صلي الله عليه وآله او را به همسري گيرد.

راستي چنين رفتاري حتي اگر از فردي عادي سرزند زشت ودرخور تقبيح ونکوهش نيست؟! با اين حال آنان چگونه چنين اقدامي را به پيامبر صلي الله عليه وآله نسبت داده ودر کتاب هاي صحاح خود ـ که در دست ميليون ها انسان قرار مي گيرد ـ ثبت کرده اند؟

کتاب هايي که در ميان مسلمانان جهان جنجال آفريده ونسبت به ساحت مقدس ومطهر حضرت رسول بي حرمتي مي کنند ـ چنان که چند سال پيش يکي از اين کتاب هاي شيطاني چهره نمود ـ از اين منابع استفاده کرده وبا استناد به آنها دست تطاول به سوي حضرتش دراز مي کنند. ترديدي نيست که اين روايت جعلي (ماجراي زيد وزينب) لقمه چربي است به کام دشمنان اسلام تا پيامبر صلي الله عليه وآله را ـ العياذ بالله ـ زن باره معرفي کنند، وبلکه فراتر از آن، وانمود کردند که آن حضرت العياذ بالله مردي را وادار کردند تا همسر مورد علاقه اش را طلاق دهد وبدين وسيله خود، آن زن را تصاحب کنند!! دردا ودريغا از اين توطئه وجعل که ساحت مقدس حضرت از اين نسبت ها پيراسته ودامن پاکش از اين پيرايه ها مبراست.

آنچه مايه تأمل وشگفتي برانگيز است اين که راويان اين احاديث، «صحابه» و«تابعين» خوانده شده وکتاب هايي که اين روايات در آنها گردآوري شده است، «صحاح» نام دارند.

فرصتِ خجسته ميلاد پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وحضرت امام صادق عليه السلام را غنيمت شمرده، يادآوري مي کنم: مسلمانان ـ عموماً ـ وعالمان، انديشمندان وفرهيختگان ـ علي الخصوص ـ مسئوليت پژوهش در اين زمينه وارائه چهره نوراني وحقيقي اسلام وپيامبر اکرم صلي الله عليه وآله را بر دوش دارند وبايد آنچه در توان دارند در معرفي حقايق اسلام وشخصيت رسول خدا به کار گيرند، آن سان که قرآن در معرفي پيامبر عظيم الشأن اسلام مي فرمايد: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَي؛(6) واز سر هوس سخن نمي گويد». ديگر مسئوليتي که بر عهده همگان است، معرفي روايات صحيح مي باشد که تبلور سيره پاک آن پاکان است.

براي شناخت عظمت وارجمندي پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله همين بس که اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده اند: «أنا عبد من عبيد محمد؛(7) من بنده اي از بندگان محمد صلي الله عليه وآله هستم».

از خداي متعال مسئلت دارم به برکت رسول خدا وامام صادق ـ صاحبان اين مناسبت فرخنده ـ وديگر نورهاي پاک ومعصوم عليهم السلام، بر توفيقاتمان در خدمتگزاري به راهشان بيفزايد، ان شاء الله.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. احتجاج، ج2، ص446.

2. نصر(110)، آيه2.

3. نساء(4)، آيه23.

4. احزاب(33)، آيه37.

5. احزاب(33)، آيه 37.

6. نجم(53)، آيه3.

7. کافي، ج1، ص89، حديث4.